#بخشی_از_وصیت_نامه_شهید_علی_شفیعی
#خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوستها و عشقها و اعمالها یافتم پس مرا به سوی خودت فرا خوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بردیم تا به تو بپیوندم، خدایا من خواهان #شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم خدایا عمریست پیشانی را بر در گاهت بر روی خاک گذارده ام پس در حقم لطفی بفرما خدایا این دستها عمری در خانه تو را زده است . خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار #اشک می ریزد ، خدایا این خون که در رگهای من می چرخد همه اش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایه های ترک خورده زلالی باران تو را له له می زند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان ،