🌹از مدتی قبل همسایه ی ما شده بود. از اهالی محله تعريف خانواده ام را شنیده بود به خواستگاری ام آمد. پدرم جواب رد داد. ولی او دست بردار نبود. بارها خواسته اش تکرار کرد تا بالاخره پدر تصمیم گرفت سنگ گران جلو پایش بگذارد، شاید منصرف شود.
- به شرطی با ازدواج تو و دخترم موافقت می کنم که مهریه شو نقد بدی.
🌹حسن مهلت خواست و به تهران مهاجرت کرد و دو سال در خیاط خانه ای به کار شبانه روزی پرداخت تا توانست مهریه ی مورد مطالبه ی پدرم را فراهم کند.
دیگر بهانه ای برای نه گفتن نمانده بود.
"شهید حسن انفرادی حسن آباد"
🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها
لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید
اجرکم عندالله و عندالشهدا