در مکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس خاک شهید ماشاالله قلیزاده🌷 حقوقش را گرفته بود. وقتی به خانه آمد و پول ها را شمرد، متوجه شد آنها بیشتر از حقوقش هستند. بلافاصله از جایش بلند شد تا به زرند برود و اضافه پول را به کارمند بانک تحویل دهد. گفتم: هوا گرم است، شما که به وسیله نقلیه نداری،فردا پول ها را تحویل بده؛ با این گرمی هوا چه طور می خواهی سر راه منتظر وسیله ای بمانی که تو را به زرند ببرد؟ گفت:نه! باید همین الان بروم. درست است که کارمند بانک، متوجه نشده و پول اضافه به من داده؛ من وظیفه دارم پول بیت‌المال را هرچه سریعتر برگردانم. همیشه می گفت: مواظب باشید تا از بیت‌المال چیزی وارد زندگی تان نشود. 🎤راوی: همسرشهید 🌷لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani