بشنوید خاطره اے از #شهید_حمیدرضا_جعفرزاده ، جانشین واحد تخریب لشڪر ۴۱ ثارالله : « قرار بر این بود مسئولین از جراحاتش باخبر نشوند، بلڪه بتواند در عملیات شرڪت ڪند. پس از تحمل چند روز آموزش‌هاے طاقت فرسـا، روزے ڪه قرار بود حدود ۸۰۰ متر را سینه خیز برویم، نفس ڪم آورد! مربے با تندے با او صحبت میکرد ؛ به سویشان رفتم و گفتم: " این بنده خدا تیر خورده‌ست نزدیڪ قلبش و نباید به آن فشار بیاید." مربے با ناراحتے گفت: اگر بین راه، قلبت میگرفت چه میڪردے؟ حمید خیلے آرام پاسخ داد: تا جایے ڪه #بتوانم، میروم؛ جایی هم ڪه نتوانستم ادامه بدهم، شرعاً ادامهِ ڪار از من ساقط میشود .» #دلیــر_مردان_صحنه_نبرد مردان بی ادعا