ایستگاه داستان 📚 پسر بچه فقيري وارد کافی شاپ شد و پشت ميز نشست. خدمتکار براي سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسيد: بستني شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 135 سنت. پسرک پول خردهايش را شمرد بعد پرسيد بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به اين که تمام ميزها پر شده بود و عده ای نيز بيرون کافی شاپ منتظر بودند با بی حوصلگی گفت :100 سنت. پسر گفت برای من بستنی معمولی بياوريد... خدمتکارِ بی حوصله، يک بستنی از ته مانده های بستنی های ديگران آورد و صورت حساب را به پسرک داد و رفت، پسر بستنی را تمام کرد. صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت... هنگامی که خدمتکار برای تميز کردن ميز رفت شرمنده شد..! پسر بچه در روي ميز در کنار بشقاب خالی 35 سنت انعام گذاشته بود در صورتی که ميتوانست بستنی شکلاتی بخرد... بعضي بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند... و باید یاد گرفت که بزرگی به داشتن‌ پول و ثروت نیست‌...