به عنوان یک اهل سنت انس و نزدیکی که با حضرت زهرا دارم بسیار عمیق است و همه ساله در مراسم عزاداری و میلاد با سعادت ایشان شرکت می‌کنم و ارادت فراوانی نسبت به این بانوی بزرگوار اسلام دارم. پسرم رسول شب‌ها در چیت سازی مشغول کار بود و تمام حقوقش را صرف خریدن قرآن برای بچه های مسجد می‌کرد؛ قرآن خوانی و قرائت را از مدرسه و مسجد یاد گرفته بود. زمانی به جبهه رفت، دلش می‌خواست علاوه بر شهادتش، جنازه‌اش هم برنگردد و در نهایت همین اتفاق افتاد و به آرزویش رسید... خیلی به حسین اصرار کردم که نرود و در کنار خانواده‌اش بماند ولی قبول نمی‌کرد و همیشه در تلاش بود که در جبهه های جنگ حضور مستمر و فعال داشته باشد؛ او فرمانده پادگان و گردان امام حسین(ع) بود و تمام وقت خود را صرف آموزش و تعلیم قرآن کریم به بچه‌های گردان می‌کرد. 🎤راوی: مادر شهیدان رسول و حسین تقریبی🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷