دفترچه خاطرات دوستان📝 یاد آن دوران بخیر و یاد آن دوستان بخیر روایت عشق از سردار سلیمانی 📝 راوی: سردار علی دانشمند همرزم سردار سلیمانی در دفاع مقدس اوایل دوران دفاع مقدس و در حدود سال های ۶۲ یا ۶۳ بود که حاج قاسم به همراه فرماندهان و مسوولان لشکر۴۱ ثارالله برای انجام ماموریتی به بندرعباس آمده بودند. بعد از اتمام جلسات شان و هماهنگی لازم در مورد نحوه چگونگی اعزام نیروهای هرمزگان و شهر بندرعباس به لشکر ۴۱ ثارلله به عنوان نیروهای داوطلب اعزام به جبهه در یکی از شب هایی که وی در استان حضور داشتند چند تن از دیگر از دوستان و همرزمان که با ایشان همراه بودیم اصرار کردیم که برای استراحت شب را به منزل ما بیایند و ما میزبان آنها باشیم که این توفیق نصیب خانواده ما شد و آن شب را در منزل ما که در شهر بندرعباس و در مجموعه منازل سازمانی سپاه بود سپری کردند. آن شب چون دیروقت بود و حاج قاسم خسته بودند فرصتی برای صحبت با ایشان نبود و طبق معمول و رسم مهمان نوازی بعد از پذیرایی مختصر وسایل تشک وپتو برای خواب آوردیم حاج قاسم در کمال سادگی گفتند اینها چیه؟ یعنی ما روی پتو و تشک گرم و نرم بخوابیم؟ نه همه این ها را جمع کنید، ما فقط روی زمین و تنها با یک بالش می خوابیم. چون رزمندگان الان تو جبهه روی خاک می خوابند 📚 حاج قاسم کجا رفت آن مرد بی ادعا کجا رفت آن مخلص با خدا یاد عزیزش با صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ کانال مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و جاودانگی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷