در مکتب شهادت یاد یاران #پدران_آسمانی دفترچه خاطرات دختر 🌺عروسک🌺 🌷وقتی می خواست جبهه برود پاهایش را می گرفتم و از او می خواستم که نرود. پدرم می‌گفت: باید بروم، میروم صدام را میکُشم و برایت عروسک می آورم... تو و برادرت ،مامان را اذیت نکنید.نماز را اول وقت بخوانید. سوره های کوچکی را هم که یادت دادم بخوان و حفظ کن . ومن خوشحال بودم که پدرم سالم برخواهدگشت،باهدیه ای برای من. وقتی ازجبهه بر می گشت،همیشه با عروسک میآمد،عروسکهای ناز که زیبایی آنها دنیای بزرگانه ی مرا هنوز که هنوز است تسخیرکرده . با آمدنش تفریحات ما آغاز میشد، اگرچه ازپارک خوشش نمیآمدولی مابچه ها را برای گردش به پارک می برد،کلی به ماخوش میگذشت. یادش بخیر سایه ی پدری که هنوز درجاری زمان ادامه دارد ... ♦️بمناسبت سالگرد شهادت شهید حاج محمد شیخ بیگ 🌷راوی:دخترشهید روحش شاد با ذکر #صلوات