#پایِ_منبر
#حجت_الاسلام_میرزابابایی
🗓هفتم اسفندماه ۹۸
💡مدت زمان مطالعه:2دقیقه
🖊به مناسبت اینکه دیروز روز ولادت امام باقر ع بود,روایتی را از ایشان برایِ شما نقل میکنم:
🔸روزی امام باقر ع و امام صادق ع در یک خیابان قدم میزدند تا به یک میدانی میرسند که جمعیت زیادی درآنجا حضور داشتند.
🔸آقا امام باقر ع از یک شخصی میپرسند:چه خبر است؟
شخص جواب میدهد:یکی از کشیشانِ بزرگ ما می آید و به استقبالش ایستاده ایم,سالی یکبار اینجا جمع میشوند و کسی اگر سؤالی دارد میپرسد و کشیش جواب میدهد.
🔸حضرت به لابلای جمعیت رفتند,یک کشیشِ فرتوت و پیر وارد شد. به جمعیت
که نگاه کرد متوجه حضور امام باقر ع و امام صادق ع شد.فهمید این دو غریبه هستند.رو کرد به آنها از آنها پرسید:
_آیا شما مسیحی هستید یا مسلمان هستید؟
امام باقر ع فرمودند:
_ما مسلمانیم.
بار دیگر فرمود:
_شما دانشمند هستید یا نادان هستید؟
آقا امام باقر ع خیلی قشنگ جواب دادند فرمودند:
_نه ما نادان نیستیم.(نفرمودند ما دانشمند هستیم!)
🔻شخصِ مسیحی از آقا سؤال کرد چطور است که شما مسلمان ها میگویید دربهشت هرچی بخورید تمام نمیشود؟! مگر اینجور چیزی امکان دارد؟
🔸امام ع در پاسخش فرمودند:
_اگر با یک شمع🕯 هزار شمع را روشن کنی باز همان نور را دارد.ازنور شمع که کم نمیشود!
🔻شخص مسیحی خیلی عصبانی شد باردیگر سؤال کرد:
_شما[مسلمان ها]میگویید در بهشت هر چیزی هم که بخوریم احتیاج به اینکه به دستشویی برویم نداریم چطور همچین چیزی ممکن است؟
🔸امام فرمودند:
_همانگونه که بچه در رحم مادر تغذیه میکند و نیاز به دستشویی ندارد دربهشت هم اینگونه هست.
📌درروایت دیگری آمده است یک شخصِ مسیحی ای به سراغ امام باقر (ع) میرود و(از محضر امام باقر (ع) عذرخواهی میکنم) به آقا بی احترامی میکند به ایشان میگوید:
_أنتَ البَقر!
امام(ع)به زیبایی پاسخش را میدهند:
_لا أنا الباقر!من باقر هستم,باقر یعنی شکافنده علم.
🔻شخصِ مسیحی باحالت عصبانیتی که داشت به مادرِ امام(ع) توهین میکند و یک نسبت بسیار زشتی را به ایشان نسبت میدهد.
🔸امام باقر(ع) بی آنکه عصبانی شوند در جواب این مرد گفتند:
_اگه توراست میگویی ان شاءالله خدا مادر من را ببخشد اما اگه دروغ میگویی ان شاءالله خدا تورا ببخشد.
🌺بااین برخورد آقا فرد مسیحی به شدت گریه کرد و به دست و پایِ آقا افتاد تااورا ببخشند و همانجا مسلمان شد!!
✅عزیزان خیلی هوایِ مادرهایتان را داشته باشید.
💌آقا پیامبر(ص)فرمودند:
"حقِ پدر این است که گوش به حرفش بدهی." ازایشان سؤال کردند حق مادر چیست؟
پاسخ دادند:
"وحقُ الوالده هیهات و هیهات!
اگر عمرت به اندازه ریگهایِ بیابان یا ستاره های آسمان باشد نمیتوانی حقِ یک ناله ی مادر هنگام وضع حمل را ادا کنی."‼️
🔸وقتی مادر شیخ انصاری از دنیا رفتند ایشان بسیار گریستند.عده ای به کار ایشان اعتراض کردند میگفتند شما مرجع تقلیدید زشت است که اینگونه برای مصیبت مادرتان گریه میکنید.
🔸ایشان در جواب گفتند:
نمیدانید من چه گوهری💎 از دست داده ام!وجودِ مادرم من را از بلاها ایمن میساخت!چه مقاماتی به من داده اند به واسطه ی مادرم.مادرم بالِ پرواز من بود به سمتِ خدایِ متعال.
🔶🔸عزیزانِ هیئتی خیلی هوایِ پدر مادر هایتان را داشته باشید علی الخصوص مادر.شما اگر به مقامی بخواهید برسید ازطریق مادر است.به فرموده ی آیت الله بهاءالدینی اگر کسی به جایی بخواهد برسد با مادر است که میتواند برسد...
#جلسه_هفتگی
#چهارشنبه_های_عاشقی
➖➖➖➖➖➖➖
#هیئت_مکتب_الشهدا_تفت
@maktabeyar