غرق تفکر؛ خط بر خاک می‌کشید، پدر خاک، با انگشت مبارکش. اصبغ بن نباته پرسید: چرا غرق فکرید؟ چرا خط بر زمین می‌کشید؟ آیا رغبتی به دنیا دارید؟ فرمود: علی و رغبت به دنیا؟! هرگز! به خدا که لحظه‌ای چنین نبوده! در اندیشه مولودی هستم، که روزی خواهد آمد، یازدهمین فرزند از نسل من، همان که لبریز عدل و داد می‌کند، زمین خدا را، بعد از آنکه مالامال شده باشد، از ظلم و بیداد. او ولی غیبتی دارد و حیرتی. در روزگار غیبتش، عده‌ای گمراه می‌شوند و عده‌ای هدایت؛ با تعجب پرسید: آیا واقعاً چنین خواهد شد؟ شنید: آری! حتماً چنین خواهد شد... اما تو کجا و فهم این امر عظیم کجا! بهترین‌های امت‌اند و همنشین نیکان عترت، آنان که مومن بمانند به او، در عصر طولانی غیبتش! 📚کافی، ج1، ص 338. به کانال سراسر نور مکتب‌خانه قرآنی حکیم بپیوندید.