(س)😔 مرحوم ایت الله محمد هاشم خراسانی میگوید سید ابراهیم دمشقی بعد اینکه سه بار حضرت رقیه س در خواب سه دختر اون امد و گفت به پدرت بگو میان لحد و جسد من اب افتاده بیاید قبر را تعمیر کن سید از ترس اهل سنت این موضوع بازگو نکرد تا اینکه شب چهار حضرت به خواب خود سید آمد و مو ضوع ر اگفت سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند. قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم.حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند.سيّد در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. .... https://eitaa.com/maktabo_zahra313