تأملي در نامه موسوي خوئيني‌ها محمدكاظم انبارلويي نامه سرگشاده حجت‌الاسلام والمسلمين موسوي خوئيني‌ها طي دو روز گذشته مورد نقد مشفقانه برخي در داخل و بازتاب‌هايي در خارج قرار گرفت. وقتي يك عالم پرده‌نشين سخن مي‌گويد، بايد استقبال كرد و در نقد آن ادبيات گفت‌وگو را در سطح ملي ارتقا داد و آن را مديريت كرد. 1- دشمن از انتخابات رياست‌جمهوري سال 76 به اين فكر افتاد براي ضربه زدن به نظام، كافي است «دز رقابت» در داخل را مديريت كرد و از آن يك نبرد نرم فتنه‌آميز ساخت. براي همين موفق شد به بهانه تعطيلي روزنامه سلام به مديرمسئولي آقاي خوئيني‌ها، فتنه 18 تير سال 78 را پس از دو سال از روي كار آمدن خاتمي كليد بزند. همين شيوه را 10 سال بعد به بهانه رقابت‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري سال 88 به كار برد و 8 ماه كشور را دچار اغتشاش و آشوب كرد. در هر دو فتنه، مجمع روحانيون مبارز و علماي محترم آن به‌ويژه حجت‌الاسلام سيدمحمد موسوي خوئيني‌ها نقش‌آفرين بودند. اين دو فتنه محصول توطئه‌ سرويس‌هاي امنيتي آمريكا، انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي و به كارگرداني بنياد سوروس و كمك‌هاي مستقيم مالي وي صورت گرفت. يحيي‌كيان تاج‌بخش عضو سيا و نماينده سوروس در ايران با وصل به مصطفي تاجزاده جزء كارگردانان اصلي اين دو فتنه بودند و سعيد حجاريان با كمك دكتر حسين بشيريه كه بعد از فتنه 88 به آمريكا گريخت، سوخت ايدئولوژيك آن را تأمين مي‌كردند و اين دو به همراه اشراري از جبهه اصلاحات تحت عنوان جنبش سبز در خدمت مجمع روحانيون مبارز از دوستان نزديك آقاي خوئيني‌ها بودند. اشراري كه در وسط معركه‌گيري و اردوكشي خياباني به پارلمان اروپا و كنگره آمريكا رفتند و عاجزانه درخواست تشديد تحريم‌ها عليه ملت ايران را مطرح كردند. متأسفانه مجمع و آقاي خوئيني‌ها در مسير وحدت و همگرايي جماعتي قرار گرفتند كه يك سرش سرويس‌هاي امنيتي، سر ديگرش منافقين و سلطنت‌طلب‌ها و ضدانقلاب و سر سوم آن احزاب به اصطلاح اصلاح‌طلب بودند. بعد از فتنه 18 تير 78 و حوادث ناشي از اعلام رمز تقلب در آشوب‌هاي 88، شاهد چند اردوكشي خياباني‌ هم به بهانه‌هايي از اين دست در دولت آقاي روحاني بوديم، اما اين آشوب‌ها چون منشأ خارجي آشكار داشت و رمقي هم از اصحاب فتنه در داخل باقي نمانده بود، عقيم ماند. امروز ما در فرانسه هر هفته شنبه‌ها شاهد اردوكشي خياباني هستيم كه با جنبش ضدنژادپرستي به صورت روزانه پيوند خورده است. امروز در انگليس هم اين صحنه‌ها را مي‌بينيم. در 50 ايالت آمريكا هر روز مردم به خيابان‌ها مي‌آيند و به حكام جابر، جائر، نژادپرست و ستمكار كاخ سفيد لعن و نفرين مي‌فرستند، پرچم آمريكا را آتش مي‌زنند و نمادهاي نژادپرستي را يكي پس از ديگري به زير مي‌كشانند. معلوم شد بادي كه مي‌خواستند در ايران بكارند، توفان آن را در خيابان‌هاي خود درو كردند. اين مكر الهي با دشمنان انقلاب ديدني است. بزرگترين اقتصادهاي جهان در غرب نظير آمريكا، انگليس، آلمان و فرانسه از پس اين آشوب‌ها برنيامده‌اند و اين در حالي است كه در ايران با آن كه هر روز فهرستي به نارضايتي مردم اضافه مي‌كنند،‌ نه شورشي است، نه آشوبي. اين آرامش در ايران مورد حقد و حسد قدرت‌هاي جهاني است. امروز آمريكايي‌ها و شركاي جهاني آن در تدارك يك آشوب در تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران هستند. مي‌خواهند ريخت حكومت و نظم معنوي ايرانيان را به هم بريزند. تشديد تحريم‌ها از يك سو و اخلال در نوع تصميمات مسئولان دولتي در پاسخگويي به مطالبات مردم از سوي ديگر، در تدارك آشوب يادشده است. سرويس‌هاي خبري آمريكا و جريان رسانه‌اي آن‌ها هر روز در تدارك افزايش ضريب نفرت و ضريب افسردگي هستند تا با تلفيق آن دو شايد آشوبي را تدارك ببينند. حتي جريان نيرومندي كه در دستگاه قضا به وجود آمده براي مبارزه با فساد را تخطئه مي‌كنند تا به ضريب دلخواه برسند،‌ اما هرچه تلاش مي‌كنند، كمتر به نتيجه مي‌رسند. جنبش مواسات و كمك مؤمنانه طي ماه رمضان و پس از آن، آب سردي به اين تحركات بود، جنبشي كه در هيچ كشور دنيا به خاطر مخاطرات كرونا به وجود نيامد تا درد معيشتي محرومان و مستضعفان را كاهش دهد، اما در ايران با هوشمندي رهبري به خوبي عملياتي شد. در وسط معركه نبرد نرم و سخت جمهوري اسلامي ايران با آمريكا و اروپا يك دفعه نامه سرگشاده آقاي خوئيني‌ها سر باز مي‌كند و برخي ناگواري‌ها در مديريت دولت و غفلت مسئولين و عدم عمل به وعده‌ها را به حساب رهبري و شيوه و روش مديريت كلان كشور فاكتور مي‌كند،‌ آن‌هم از سوي كسي كه خود و جريان او در به وجود آمدن وضعيت كنوني و كاركرد دولت فعلي مسئوليت مستقيم دارند. آقاي خوئيني‌ها كافي است يك بار ديگر شعارها و وعده‌هاي آقاي روحاني را در ميتينگ‌هاي انتخاباتي كه اين روزها در فضاي مجازي مورد بازخواني قرار گرفته، مطالعه كنند، ببينند از چه كسي حمايت كرده‌اند و او چه كارنامه‌اي از خود باقي گذاشته است و نقش او