یر خطبه های نهج البلاغه، پرده از یک معمای بزرگ تاریخی و اجتماعی برداشته و کاملاً ویژگی های فتنه را توصیف کرده و توصیه نموده است که هرگاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه های آن پدیدار شد، بر جای خویش بمانید و دچار تزلزل و تردید نشوید و بدون مطالعه و بررسی همه جانبه، وارد این معرکه نشوید؛ چون فتنه از گذرگاه ها و راه های مخفی و غیر آشکار وارد می شود و دست های پنهان آن را هدایت می کند. وقتی فتنه فرا می رسد، مانند جوانی است که در عنفوان جوانی به سر می برد. بسیار شاداب، جذاب و با نشاط است. هیچ کس از او نمی ترسد و احساس خطر نمی کند. فتنه مانند جوان، روز به روز رشد می کند و در جامعه گسترش می یابد. برخوردها و جلوه های آن بسان سنگ می ماند که اثر نمی پذیرد و تحت تأثیر عواطف و احساسات پیرامونی قرار نمی گیرد و بر عکس با ضربه های شکننده و خردکننده، محیط پیرامونی خود را ویران می کند. ستمگران و فتنه جویان در مقابل امتیازاتی که از یکدیگر می گیرند، بر سر این فتنه معامله می کنند و آن را به همدیگر وا می گذارند و مانند سگ هایی که بر سر مرداری نزاع می کنند، به جان هم افتاده و آن را از هم می ربایند. وقتی که فتنه انگیزان تصمیم می گیرند جامعه ای را دچار سرگردانی و بحران کنند، با شعارهای فریبنده، لباس حق به باطل خود می پوشانند و با ترفندهای مختلف سیمای حق را مورد هجوم قرار می دهند و با انواع اتهام ها و دسیسه ها، چهره حق را زشت جلوه می دهند تا این که از روحیه حق پذیری مردم استفاده کنند و برنامه های شوم و پلید خود را در میان مردم رواج دهند. لذا وقتی که فتنه در جامعه گام می گذارد، مردم آن را نمی شناسند و چه بسا به استقبال آن می روند و از آن حمایت می کنند؛ ولی وقتی آتش فتنه خاموش شد و توانایی و اقتدار خود را از دست داد، پرده ها کنار می رود و سیمای زشت آن برای مردم ظاهر می گردد. عوامل ایجاد و پیدایش فتنه امام علیj در پنجاهمین خطبه نهج البلاغه، علت پیدایش و ایجاد فتنه ها را دو چیز می داند: 1. تبعیت از هوای نفس اولین عامل ایجاد فتنه، تبعیت از هوای نفس یا شیطان درون است. شیطان می کوشد تا به گوهر جان آدمی دستبرد بزند و سرمایه های گران بهایش را به نابودی بکشد. او انسان را با آرزوهایش سرگرم می کند تا از مقصد اصلی بازماند. او می خواهد یاد خدا را از صفحه دل و زندگی آدمی به کلی پاک کند. پیروی از هوای نفس، شیطان را بر جان مسلط می کند و او تا از انسان، لاشه ای انسان نما باقی نگذارد، از پای نمی نشیند. نفس اماره با داشتن خواهش های بی پایان، زینت آرایی گناه و هموار کردن و آسان نمایی جرم های سنگین، در به خطر انداختن انسان، ید طولایی دارد؛ امام سجادj در این باره می فرماید: «خدایا! از نفس سرکشی به تو شکوه می کنم که بسیار به بدی ها فرمان می دهد و در خطاها می شتابد.»[6] مادر بت ها بت نفس شماست ز آن که آن بت، مار و این بت، اژدهاست[7] نمونه ای از همکاری نفس با شیطان، در جنگ نهروان ظهور پیدا کرد؛ آنجا که امام علیj بر بالای جنازه کشتگان نهروان فرمود: «بدا به حال شما! آن که شما را فریب داد، زیانتان رساند». به آن حضرت عرض کردند: «ای امیر مؤمنان چه کسی آنان را فریب داد؟»؛ فرمود: «شیطان گمراه کننده و نفس های فرمان دهنده به بدی، آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را برای نافرمانی بپرداخت. به پیروز کردنشان وعده کرد و به آتششان درآورد.»[8] بنابر این هر چه انسان، نفس را خوار و خواهش هایش را لگد کوب کند، شیطان را خوار و پایمال کرده است؛ همچنان که امام علیj می فرماید: «کسی که با نفس خود مقابله کند، پس به تحقیق بر شیطان پیروز شده است».[9] البته نباید فراموش کرد که گاهی انسان خیال می کند نفس سرکش را رام کرده و یا کشته است، اما در واقع:                                   نفس اژدرهاست او کی مرده است                      از غم بی آلـتی افـسرده است[10] امام علیj بعد از جریان حکمیت و بهانه گیری های برخی از اصحابش، در پاسخ به این پرسش که «چرا میان خود و آنان برای داوری و حکمیت، مدت و مهلت قرار دادی؟ و چرا شتاب زده و به سرعت عمل نکردی؟» فرمود: «علتش این بود که شخص نادان، خطای خودش را به وضوح بداند و شخص آگاه، بر عقیده خودش استوار بماند ـ شاید که خداوند در این مدت صلح و آرامش، کار این ملت را اصلاح کند ـ مجبور نشود به عجله، جستجوی حق را واگذارد و از آغاز به گمراهی، گردن دهد.» [11] 2. بدعت گذاری در دین در تعریف بدعت گفته اند: «بدعت، داخل نمودن چیزی در دین است که در کتاب و سنّت، دستورش نبوده باشد و نیز افترا بستن بر خدا و رسول و ائمّه اطهارk است.» احادیث زیادی در مذمت بدعت و بدعت گذاری وارد شده است؛ از جمله این که امام صادقj فرمود: «هر بدعتی ضلالت و گمراهی است و هر گمراهی نیز راهش به سوی دوزخ است.»[12] در گستره تاریخ همواره عدّه ای بوده اند که سعی در بدعت گذاری در دین خدا داشته و عقاید یا کاره