🔻چگونه ضعف در «اراده» و «تصمیم» در جمهوری اسلامی پیشران بیحجابی میشود؟!/ توجیه «تعلل» و «تاخیر» با «لوایح بیخاصیت»
رضا باقریپور، پژوهشگر سیاستگذاری عمومی:
🔹پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در یک نظرسنجی در خرداد ماه از ۹۹۲ نفر بیحجاب در شهر تهران در یکی از پرسشهای به این نتیجه رسیده که ۶۸.۸ درصد از این جمعیت، تمایل به تجربه را دلیل وضع پوشش خود دانستهاند. مضاف بر اینکه ۲۳.۶ درصد هم گفتهاند نظری ندارند.
🔹از نگاه مطالعات روانشناختی الگوی گسترش یک کنش هنجارشکنانه (حال در هر فرهنگ و هر نوع هنجارشکنیای) مشتمل بر شش مرحله عمده است: ۱) تصور بیهزینه بودن رفتار؛ فرد هنجارشکن احساس میکند نهتنها هنجارشکنی عواقبی در پی ندارد بلکه فضا برای آن مساعد شده است ۲) ادراک قدرتمند بودن فرد بعد از هنجارشکنی. در واقع او از اقدام خلاف عادت، احساس برتری، شجاعت و غرور میکند ۳) ایجاد حلقه خودتاییدی؛ بعد از این افرادی که اکنون خود را قدرتمند و قهرمان میپندارند، یکدیگر را پیدا میکنند یا افرادی که هنوز جرات اقدام ندارند آنها را تحسین میکنند ۴) اداراک قدرت این حلقهها و تحسینها، مجددا به ادراکی از قدرت و احساس حمایت منجر میشود و هنجارشکنان را بیشتر تشجیع میکند ۵) هنجارشکنی شدیدتر این احساس قدرت مضاعف، هنجارشکنان را به سمت اقداماتی ساختارشکنانهتر سوق میدهد.
🔹جمعیت زنان بیحجاب نسبت به کل در اقلیت است. از بین این اقلیت هم حداقل در این نظرسنجی اغلب در حال استمزاج از شرایط و وضعیت هستند و خود را در مقام تجربه میدانند. حال نوبت حاکمیت است که با ایفای نقش، این تجربه را به نحو صحیح شکل دهد و به سمت درست آن هدایت کند.
🔹در این وضعیت اما نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر در حاکمیت مشغول «لوایح بیخاصیت» هستند. نظام تصمیمگیری کشور با تعللهای بیجا و ابتکارهای بسیار ضعیف نه حتی مانع این الگو نشده بلکه مانند پیشران آن عمل کرده است.
🔹در واقع شالهای روی شانه استمزاج از حاکمیت است؛ میخواهد ببیند حاکمیت تا چه اندازه «اراده» اعمال خواست خود را دارد؛ تا اگر ارادهای نبود همچنان شال را بر روی شانه نگه دارد و بعد از گذشت مدتی حتی روی شانه هم نیاندازد! البته بعد از شال و حجاب هم هدفهای دیگری هست که به سوی آن روانه خواهند شد.
✅
@Rajanews