✍کمالی
اجماع سازی:
اجماع را باید یک ضرورت بدانیم
اگر کاندیدایی اجماع را ضرورت نمیداند از دو حال خارج نیست یا از بابت میزان رأی اوری خویش خیلی مطمئن است( در این صورت رفتار مردم ما که غیر قابل پیش بینی است نشناخته است)
یا بازی انتخابات را بلد نیست. و نگاه آرمانی(حقیقی ،نه واقعی به معنی آنچه در میدان در حال وقوع است) به امر انتخابات دارد.
و یا اینکه بیش از اینکه به سرنوشت کشور و انقلاب توجه داشته باشد به مطرح شدن خویش و طرح نکته نظرات خود و قصد فرهنگ سازی دارد.
اما آنان که به اجماع معتقدند قبل از اینکه نظر سنجی ها کسی را بالا و پایین نشان دهند باید فرمولی برای اجماع تعریف و به آن پایبند باشند.
فرمول های شناخته شده اجماع در عرصه سیاست:
۱/اجماع بر اساس سهام و میزان نفوذ و هواداران احزاب و اشخاص ( که معمولا در کشور ما تابحال امکان پذیر نشده است )
۲/ اجماع بر اساس ائتلافها و اتحادهای احزاب همسو و تعهد آنان بر تقسیم وزارت ها بر اساس توافقات درون سازمانی ائتلافی( که این هم در کشور ما به دلیل عدم کارکرد حزبی، تابحال عملیاتی نشده است).
۳/ اجماع بر اساس میزان اقناع سازی مردم به رأی به کاندیداها که تنها دو ابزار برای آن متصور است اول رقابتهای درون حزبی (که فقط در کشورهای دارای تعداد حزب محدود و دوحزبی سه حزبی میتواند ابزار موفقی باشد که باز هم در کشور ما تابحال امکان پذیر نبوده است)
دوم استفاده از نظر سنجی های معتبر: که تابحال در کشور ما از این ابزار استفاده شده و بناچار خواهد شد.
در این مورد بخصوص لازم است توجه شود که موسسات نظر سنجی باید علمی، و دارای مجوز رسمی و اعتبار حرفه ای و تجربه های موفق عملی، و در بی طرف بودن و عدم تمایل یا عدم انتفاع در نتایج آن را به اثبات رسانده باشد تا مورد وثوق و اطمینان بوده باشد.
الحمدلله در کشور ما خبرگزاری جمهوری اسلامی ، و صدا و سیما، و بسیج که هرکدام از آنها واجد این موسسات نظر سنجی هستند و اعتبارشان تابحال خدشه نپذیرفته است وجود دارند که باید فعال و کاندیداها بر روی یک یا هرسه این موسسات توافق قبلی داشته باشند.
و اجماع و انصراف خویش را بر اساس نتایج آنها تعریف کرده باشند.
انتظار میرود آقای محسن رضایی که داعیه دار اجماع سازی است این مراحل را با کاندیداهای طیف انقلاب، طی کرده باشد اگر ایشان طی نکرده باشند یا هرکدام از کاندیداها دبه کنند به مشکل برخواهیم خورد.
۴/ اجماع براساس آگاهی و اراده مردم دلسوز:
هر گاه هیچیک از روش های اجماع سازی امکان پذیر نگردید و خود کاندیدا ها مردم را در میان کشمکش های رقابتی خود سردر گم ساختند و اجماع نکردند...
آخرین ابزار ممکنه (ولی غیر متداول) این است که مردمی که برایشان سرنوشت کشور و انقلاب ارجح و مهم تر از شخصیتهای انقلابی است و کاندیدهای انقلابی را وسیله ای برای پیش بردن اصل انقلاب میدانند در عین حال که هرکدام از آحاد ملت برای هریک از چهره های انقلابی کار و تبلیغ و تبیین انجام داده اند و خواهند داد اما مترصد طراز رأی آوری و تحولات آن در نظر سنجی ها باشند و حتی اگر خود کاندیداها به نفع یکدیگر کنار نرفتند خود مردم انقلابی، این کار مهم را انجام و از کاندیدای مطلوب خود به نفع هر کسی از انقلابیون که در نظر سنجی ها رأی و اقبال بیشتری دارد بگذرند و به کاندیدای رأی آورتر در جبهه انقلاب ، رأی دهند.
در این میان باید مواظبت نمود که ما را به دور دوم انتخابات حواله نکنند چون اگر آراء در میان دو یا چند کاندیدا تقسیم شود و چهره نامطلوب و غیر انقلابی در غفلت ما، رأی خود را به پنجاه درصد برساند کار در همین مرحله اول تمام میشود و حسرت و افسوس بر دلها میماند.