داستان صد نفر تنها دو نفر همراه در زمان قدیم در دوره‌ی سلطنت ناصرالدین شاه، او یک دسته سرباز را برای ماموریتی جهت سرکوبی یک عده از اشرار فرستاد. در نیمه‌های راه مامورین به گردنه‌ای رسیدند و دو نفر دزد مسلح بی باک به ‌آن‌ها شلیک کردند .سربازان بر اثر این غافلگیری وحشت زده و هراسان و لرزان شدند و همگی تفنگ‌ها را بر زمین گذاشتند و دست‌ها را بالا بردند و بدون هیچ قید و شرطی تسلیم شدند. دزدان چون این‌ها را به این شکل دیدند، با گستاخی و آسانی تمامی پول‌ها و اشیای سبک و سنگین آن‌ها را به تاراج بردند. وقتی خبر این حادثه به گوش شاه رسید همگی را احضار کرد و با خشم و غضب پرسید چگونه دو نفر دزد توانستند صد نفر را مغلوب کنند؟ یک نفر از آن‌ها که از همه رشیدتر و چرب زبان‌تر بود گفت: قبله‌ی عالم، آن‌ها دو نفر بودن همراه، ما صد نفر بودیم تنها و اینگونه حکایت این ضرب المثل تا به امروز بین مردم رواج پیدا کرد.