بخداکه خواب دیده بودم که قهراینچنین خداوندی را! میان کوی وبرزنها می پیچندومی برندتن آدمی را، گورها؛ردیف درخاک وآهک وسیمان صدای زخمی آوارفروریخته ایمان، کرور_کرور مردمانی خسته ازهمدیگر اهریمن درنماددایه ای مهربانترازمادر! پدران_درانکارفرزندان صورت اهریمن هرلحظه شودخندان، تاریکی بنام سایه درآسمان شهر عده ای عازم به حکمی خروج ازشهر، چه بلوای نامعلومی عجب سودای شومی! مگر نبی ای آمدوحجتش اتمام کرد؟ میان خلایق گنه کاری را رسوا کرد؟، این سوال را هزاران بار ازعابران میپرسیدم هردم! دریغا بی جواب ماندم میان قومی که کردن رم! گروهی ازجزامیان درناله وسودا گروهی هم بحکم کرونا درگوشه ای تنها، عقب تر؛تلّی ازاجساد مردمان‌ شهر که خورشیددرغروبش؛درپس تلّها؛پنهانتر!، سیاهی مشتش را ازدورنشان مردم میداد گوشهادرعذاب ناله ودادوفریاد، خدا داند چنین فوج عذابی را بخواب دیدم چنان نالان وحیران ازکابوس پریدم، بخودگفتم اینچنین نامردمی ها که شهرت دیارما است چنین بی وجدانی ای که شعارآدمیان است، بعیدهم نیست که این سال پبش رو پایان جهان است.... @maliche11gol