خسته و کوبیده از باشگاه اومدم خونه؛در رو که باز کردم...🤯
متکا ، پتو و اسباب بازی وسط اتاق وِلو، کاغذهای ریز شده و مچاله ، سرویس قاشق ملاقه آشپزخونه ، قوطی اسپند وسط هال پخش و پلا و... یعنی بمب ترکیده بود؛ وسط این بازار شام خوش و خرم گرم بازی
میتونستم فریاد بزنم این چه خونهایه؟ من رفتم اینجوری بود؟ زود باشین تمیز کنین. خستهام کردین ! تو دیگه چرا!؟ از تو بعیده دختر به این بزرگی به جای اینکه کمک حالم باشی شدی همراه بچههاو...😡🤬
ولی!ولی!
گفتم: بچه ها بیاین مسابقه!
تا من یه دوش میگیرم شما هم خونه رو مرتب کنید ببینم کی زودتر کارش تموم میشه.
شما ۴ تا من تک😀
۱۰ دقیقه بعد خونه شده بود مثل اول
#تجربه
#فرزند_پروری
@mamanjoona