1⃣2⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب: «هدیه پروانه خانم» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: کودکان به اهمیت و جایگاه شغل پرستاری آشنا شوند. 🔶 پروانه‌خانم، مامان محمدعلی کوچولو، یه خانم مهربون بود که توی یه بیمارستان بزرگ کار می‌کرد. چه کاری؟ پرستاری؛ پرستار قسمت کودکان. اون سال‌ها بود که از بچه‌های مریض مراقبت می‌کرد تا حالشون خوب بشه و به خونه‌هاشون برگردن. خیلی شب‌ها هم توی بیمارستان می‌موند تا مواظب دخترکوچولوها و پسرکوچولوهای مریض باشه. 🔷 محمدعلی خیلی مامانش رو دوست داشت و بهش افتخار می‌کرد،.اون از ته دلش خوشحال بود که یه مامان پرستار داره. همیشه‌ توی مدرسه وقتی همکلاسی‌هاش می‌پرسیدن که مامانت چیکاره است، سرشو بالا می‌گرفت و با لبخند می‌گفت: پرستار. ♦️ یه روزی از روزها، آقامحمدعلی مثل همیشه داشت از مدرسه برمی‌گشت که دوتا اتفاق براش افتاد. اولیش وقتی بود که داشت از روی جوب کنار کوچه رد می‌شد و یهو انگار چیزی رو زیر پل دید؛ ولی توجهی نکرد و رفت. چندقدمی نرفته بود که برگشت؛ آخه نمی‌تونست جلوی کنجکاویش رو بگیره. خوب که زیر پل رو نگاه کرد، یه کبوتر سفید و کوچولو دید که یکی از پاهاش زخمی شده بود. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/221668 📎 📎 📎 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110