بسم ‌الله الرحمن الرحیم ع مدح دین پرور ذکر یا حیدر به جانم نور ایمان ریخته یا علی گفتم که دیدم قلب قرآن ریخته می دهد از ناودان کعبه حاجت بیشتر آب باران نجف که زیر ایوان ریخته مانده ام با لافتی الا علی جبریل از دهان منکرانت چند دندان ریخته باضریحت میشود دل کَند حتّی از بهشت بسکه پرهای ملائک در شبستان ریخته کشته های عشق تو باهم شهادت میدهند از هرانگشتت هزار و یک مسلمان ریخته تا تعارف کردی از خرمای نخلستان خود زود دیدم فاطمه در سفره ام نان ریخته مزّه ی چای نجف بیخود نمیچسبد به دل فاطمه با دست خود باده به فنجان ریخته در قیام و در قنوت و در سلام هر شبش از لب زهرا فقط ذکر علی جان ریخته نخل ها و چاه ها ارزانی اهل عراق اشکهایت را خدا در آب ایران ریخته از نجف تا کربلا از کربلا تا کاظمین نقشه ی راه مرا شاه خراسان ریخته