دو‌روز‌بود‌معده‌درد‌شدیدی‌گرفته‌بود... یه‌روز‌تو‌حجره‌دیدیم‌نشسته‌داره‌گریه‌میکنه گفتم‌علی‌چیه؟!‌چته؟! چرا‌آبغوره‌میگیری؟! درد‌معدت‌اذیتت‌کرده‌گریه‌می‌کنی؟! گفت:‌این‌دوسه‌روز‌دل‌درد‌گرفتم‌گریه‌ام برای‌این‌نیست.. برای‌آقام‌امام‌حسین‌(ع)گریه‌میکنم قربون‌آقام‌برم‌به‌خاک‌افتاده‌بود‌به خودش‌می‌پیچید...