خدا از سر و روی زندگی فاطمه می بارید آن زمان که باید چادر به سر می کشید و پشت در می آمد لحظه ای تردید نکرد. وقتی که باید اسماعیل نیامده‌اش را در قربانگاه خانه در راه دوست ذبح می کرد سخنی نگفت🍃