به معنای پذیرش نیست
من هنوزم میتونم همون سوالایی که قبلا پرسیدم رو بپرسم و قانع نشم!
ژانت عجیب و غریب نگاهش میکرد:
معلوم هست چی میگی؟
یا این منطق درسته و یا غلط
_برای من حصول به یقین مقدور نیست همین
بذارید شاممونو بخوریم!
سر بلند کردم و اشاره ای به ژانت کردم:
آدمها هر وقت در هر حالتی هر چیزی رو که بخوان میتونن منکر شن
اصلا خاصیت خلقت ما همینه
اختیار محض
حالا تو بگو ببینم تو نظری نداری؟
_من؟
من خب راستش...
به نظرم مسلمانهای واقعی شما هستید و تروریست ها با معیار قرآن مسلمان محسوب نمیشن و من اینو فهمیدم
ممنون بابت توضیحاتت!
نگاهم رو روی چهره ش چرخوندم
اونهم از جواب دادن طفره میرفت
پرسیدم: منظورم اینه که نظرت راجع به خود اسلام و منطقش چیه؟
دستی به صورتش کشید:
_راستش من...
الان با قطعیت نمیتونم نظر بدم
شاید لازم باشه یکم دیگه فکر کنم و بخونم
_همینطوره
_پس اشکالی نداره که یکم دیگه این کتابهات پیش من بمونن؟
_نه عزیزم گفتم که اونا رو بخشیدم به خودت اما
اگر نخواستیشون میتونی بذاری توی کتابخونه
لبخند کمرنگی زد: ممنون
✍ادامه دارد. . .
@man_montazeram