داداش یادته!؟ یه روز اومدی توی خونۀ من؛ دیدی من خوابم! از روزنۀ در دیدی آفتاب رو صورتم داره میخوره... داداش! یادته؟ عبات رو برداشتی،رو صورتم کشیدی؛؛؛ یه مرتبه بیدار شدم...گفتم:حسینم! چی شده داداش! گفتی:خواهرم! نگران نباش! بخواب! دیدم آفتاب رو صورتت افتاده! دلم نیومد آفتاب صورتت رو اذیت کنه.. .داداش! یه عمره تو آفتابه😭😭😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔😭💔