📌
#چالش_های_فقهی_کرونایی قسمت پنجم
📝
ضمان حاکمیت و قاعده احسان به جمع
▪︎
#یادداشت استاد احمد قیصری - مدرس سطوح عالی
▪︎بخش اول
🔸 جریان قاعده احسان و ضمان حاکمیت یکی از چالش ها و سوالات بحث برانگیز فقهی است که در خصوص تصمیمات حکومتی در قبال بیماری کرونا مطرح می شود. اگر حاکمیت با توجه به صلاح عموم جامعه تصمیماتی را گرفت مانند قرنطینه عمومی و جلوگیری از اجتماعات و در این بین افرادی از جامعه متضرر شدند آیا دولت مشمول قاعده احسان می شود یا نه؟
آنچه در اینجا اتفاق می افتد تزاحم بین مصلحت عمومی از یک سو و مصالح خصوصی از دیگر سو است و قطعا می دانیم در مقام اجرا باید مصلحت اهم یعنی مصلحت جامعه در نظر گرفته شود. اما سوال اینجاست که آیا دولت اسلامی نسبت به ضررهایی که بر برخی از افراد جامعه تحمیل می شود مسوولیت ندارد و ضامن نیست؟ برخی می خواهند با استناد به قاعده فقهی احسان از دولت رفع مسوولیت کنند. این مطلب نیاز به بررسی دارد.
برای توضیح مطلب باید گفت:
🔸 به دلائل مسلم فقهی مقتضای اصل اولی آن اسـت که اگر فردی بدون مجوز به دیگری ضـرری وارد کنـد، در مقابـل ضـرر وارده ضـامن است. قاعده احسان در واقع استثناء از این اصل اولی است. مفاد قاعده احسان این است که هرگاه کسی به انگیزۀ خدمت و نیکوکاری به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش ضمان آور نیست.
پس معلوم می شود قاعده احسان در مواردی جاریست که ضمان مطرح باشد. مثلا کسی می خواهد از غرق شدن کسی جلوگیری کند در حین عملیات نجات جراحتی به او وارد می کند در اینجا قاعده احسان مسوولیت ضمان را از دوش ناجی برمی دارد. یا اگر پزشک در حین عمل برای درمان بیمار مجبور شود آسیبی را به بیمار وارد کند.
🔸 قاعده ضمان در دو حوزه مطرح است:
۱. احسان به فرد
۲. احسان به جمع
غالبا در متون فقهی نوع اول مطرح است، اما مورد بحث ما نوع دوم است و سوال اصلی این است که اگر حاکمیت با توجه به صلاح عموم جامعه تصمیماتی را گرفت مانند قرنطینه عمومی و جلوگیری از اجتماعات و در این بین افرادی از جامعه متضرر شدند آیا دولت مشمول قاعده احسان می شود یا نه؟ اگر بگوییم مشمول قاعد می شود در واقع نسبت خسارت های وارده بر افراد متضرر ضامن نیست.
🔸 برای اینکه حدود و شرایط اجرای قاعده ضمان برای ما روشن شود باید ادله آن مورد بررسی قرار بگیرد. حجیت اصل قاعده احسان مورد اجماع بین فقها است اما شرایط آن مورد اختلاف است.
• برخی فقها در عمل به آن بسیار محتاط هستند و جـز در مـواردی کـه مورد عمل مشهور فقها باشد، به آن استناد نکرده اند. به عنوان مثال صاحب جواهر میگوید؛ اگر بـه ظاهر آیه احسان عمل شود، فقه جدیدی پدید می آید، به همین دلیل در موارد جریان این قاعده باید به موارد مفتی به بسنده کرد.
• همچنین بحث از قاعده احسان در جایی است که «محسن بودن» صادق باشد. برخی می گویند محسن بودن وقتی صادق است که هم حسـن فـاعلی و هم حسن فعلی وجود داشته باشد، به این معنا که هم فاعل قصـد احسـان داشـته باشـد و هم عمل او درواقع محسنانه باشد. اما برخـی از فقها نیـز بیـان داشته اند که صرف قصد احسان در صدق محسن بودن فاعل کافی است. (اصفهانی، بحوث فـی الفقه، ۳۵) در مقابل این دسته، فقهای دیگری نیز وجود دارند که در صـدق احسـان بـه قصـد فاعل اهمیت نمی دهند و ملاک اصلی را محسنانه بودن فعل در واقع می داننـد. (بجنـوردی، القواعد الفقهیه ج ۴ ص ۱۲).
@manaatt