آغازی خاص...
همه می دانیم مهم ترین چیزی که مانع حرکت ما یا حال خوب ما در زندگی دنیا می شود قبل از همه چیز افکار ماست. از آنجا که ما سرگذشت افراد زیادی را خوانده ایم که مشکلاتی به مراتب بیشتر از ما در زندگی داشته اند اما افراد موفق و تاثیرگذاری بر خود و زندگی خود و دیگران شده اند، به این نتیجه می رسیم که تفاوت آدمها در حجم سختی ها و موانع موجود در زندگیشان نیست، در تصوراتی است که در مغزشان چرخ می زند.
افراد زیادی هستند که می گویند احساس می کنم زندگی من چیز قابل اهمیتی نیست و به نظرم این تقدیر و وقایع پیرامون من هست که زندگی من را می چرخاند. و ما خروجی زندگیشان را هم می بینیم: مایوس و دلمرده به نظر می رسند، احساس تنهایی می کنند و خود را از اداره زندگی خود ناتوان می بینند...
اما در مقابل کسانی را می بینیم که با سختی ها و موانع مشابه و حتی گاهی بیشتر به تحولات اساسی دست پیدا کرده اند. بسیار از ما پیشی گرفته اند و موفقیت های ارزشمندی در زندگی کسب کرده اند. وقتی پای صحبت این افراد می نشینیم می گویند: از یک نقطه زندگی من دگرگون شد. لحظه ای که سرانجام به خود گفتم: « من می دانم خداوند بیهوده مرا خلق نکرده است! من می دانم که از نظر فکری، احساسی و جسمی بسیار بیش از آن چیزی هستم که تا کنون در زندگی نشان داده ام». و در آن لحظه تصمیمی گرفته اند... تصمیماتی که برای همیشه زندگی شان را دگرگون کرده است. تصمیم گرفته اند که تمام جنبه های زندگی خود را واقعا تغییر دهند. تصمیم گرفتند که هرگز به کمتر از آنچه می توانند باشند، قناعت نکنند و شروع به اقدام کرده اند...
عجیب و جالب نیست؟ همان انسان با همان شرایط... فقط به محض تغییر نوع نگاهش به خودش، به زندگی اش، به توانی که دارد، علیه آن خودی که او را زمین گیر کرده است قیام می کند و تمام... روز به روز تجاربی از رشد و موفقیت و دستیابی و در نهایت تجربه حال خوب و حس رضایت از خود از زندگی و حس قدردانی و سپاسگزاری از خالقش....
به نظر ارزش دارد که ما هم این روش را امتحان کنیم. ارزش بسیار گرانبهایی هم دارد...
ادامه دارد...
🌖🌗🌘
@manebabarname