#جرعه ای_معرفت
صبح جمعه به نانوایی محل رفتیم تا روز تعطیلمان را با خرید نان تازه و صبحانه گرم شروع کنیم. روزهای تعطیل صف نانواییها شلوغ تر است. خانمی همراه با فرزند دو ساله اش هم در صف نان ایستاده . بوی خوش نان پسرک را بی تاب کرده مدام بهانه میگیرد که نانوا به او تکه ای نان بدهد. اما از تکه نان خبری نیست.مادر با اینکه فرزندش را آرام میکند که الان نوبتمان میشود،اما کودک دیگر تاب و تحمل ندارد. با همه این اوصاف، نانوا نه تنها تکه نانی به دست کودک دو ساله نمیدهد به مادر هم تشر میزند که صبح اول صبحی این بچه را آرام کن. این در حالی است که پسرک با زبان شیرین کودکی به سمت نانهای برشته شده دست میبرد و با زبان شیرین کودکانه فریاد می زد : نون نون . اما باز هم زرهای مهر نانوا نمیجنبد که نمیجنبد.
مادر انگار بغض کرده باشد حالا نوبتش شده اما وقتی نان را برمیدارد نگاهی به نانوا میاندازد و میگوید: کاش به جای تشر زدن تکه نانی به دست به این بچه میدادی تا کار و کاسبیات با اخلاق خوبت برکت پیدا میکرد.
✍️کانال روزمرگی من و مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb