باید جواب قانع کننده ای به او می دادم. از این گذشته، مگر گرگ ها نمی توانند خانه های سنگی را اشغال و ویران کند؟ چشم های خالد نظاره گر من بود با چهره ای در هم آمیخته از سردرگمی، بهت… و خالد ادامه داد که : « مامان من یه پیشنهاد خیلی خوب دارم! اگه ما خونه هامون رو از آهن و فولاد بسازیم، اسرائیلی ها هیچ وقت نمی تونن خرابش کنن! مگه نه؟ » خالد ۵ ساله من چه آگاهی حیرت آوری نسبت به اشغالگری و وحشی‌گری اسرائیلی ها دارد! این سوال به ذهنم رسید که وحشی گری‌های اسرائیل چقدر می تواند بر ذهن کودکان فلسطینی اثر منفی داشته باشد؟ آیا لازم است خالد این چیزها را بداند و یا باید فعلا در دنیای کودکی خود به سر ببرد؟ فلسطینی ها نباید زیر بار اشغالگری بروند چه برسد به اینکه زیر حکومت اشغالگران زندگی هم بکنند. به نظرم رسید که باید با جواب مناسبی از خلاقیت کودکانه اش حمایت کنم و با وعده ای نه چندان قطعی به او گفتم بالاخره روزی می رسد که خانه هایی از جنس فولاد می سازیم و از اون خواستم بخوابد. پایان ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb