سلام پسرم ۶ ساله هستش زمانی که کوچکتر بود از خانه پدر ومادرم خواهرم و دیگران اتفاقاتی که میفتاد با لهجه شیرین برای ما بازگو میکرد ماهم خوشمون میومد میگفتیم دوباره تعریف کنه و میخندیدیم الان که بزرگتر شده بدمون میاد دعواش میکنیم ولی دیگر نمیتونیم جلوش را بگیریم روزی با همسرم مشاجره میکردیم بعد از یک هفته که منزل پدرم جمع بودیم با اب و تاب دعوای مارا تعریف کرد و دو تا هم گذاشت روش که بابام مامانمو زده خلاصه اونروز دعوا و مرافعه پیش اومد بین برادرم و همسرم برادرم به همسرم تیکه انداخت که مگه زن را میزنن زورت را جای دیگه خرج کن😱 خداروشکر با پادرمیونی بخیر گذشت ولی من تازه بفکر چاره افتادم راهنماییم کنید لطفا