بسم رب الحسین شعر مناجات دعای عرفه حضرت سیدالشهداء حاج منصورارضی ۳۰ مرداد ۹۷ هرقدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پابپای این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همینکه خرد شد باران رحمت میرسد گریه ام‌ را دوست داری گریه بهتر میکنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هرجا از محبت میرسد من مسلمانم مسلمان امیرالمومنین طفل از آقایی بابا به شهرت میرسد دست ما بررشته چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد غالباازسوی مادر لطف بی حد میرسد غالبا ازما به مادر شر وزحمت میرسد هرزمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بسکه این ارباب ما خیرش به رعیت میرسد حاجیان دیگر هوای کربلا دارد حسین بوی اسپند محرم بوی هیئت میرسد تا محرم چند روزی مانده!یعنی زنده ام؟ راستی عمرم به عاشورای حضرت میرسد؟ جای پای حضرت صدیقه را بوسیده است خوش بحال هرکه لبهایش به تربت میرسد کاش بودم زیر سقف آسمان کربلا رحمت ارباب ما آنجا به غایت میرسد گرچه انگشتش بریده دستگیر عالم است ‌منجی ما از ته گودال غربت میرسد دادمیزد که نرو فریادمیزد که نزن خواهرش تادید شمر بی مروت میرسد یک لباس کهنه دارد درنیاور از تنش لعنتی!از خیمه ی زنها غنیمت میرسد @mansoorarzi