اومدم دیدم بابا زنگ زدن اما من ندیدم، آروم از حجره رفتم بیرون که بهشون زنگ بزنم. گوشی‌و برداشتن و بعد از سلام و احوال‌پرسی پرسیدن خب چخبر؟ کجا بودی؟ گفتم نوبت‌کاری. صدای خونه زیاد بود که گفتن یکم صدا رو کم کنید ببینم چی می‌گه! گفتی کجا بودی؟ گفتم نوبت کاری دیگه. گفتن چی هست؟ و گفتم هیچی، دوتا دوتا آشپزخونه رو تمیز می‌کنیم‌ و دستشویی و حمومارو می‌شوریم و اینا دیگه.. یهو زدن زیر خنده. یه دیقه خندیدن و بعد که تموم شد فرمودن.. هاااا خوبه، شماها که تو خونه دست به سیاه و سفید نمی‌زنید اونجا می‌رید نوبت‌کاری، دسشویی‌ می‌شورید.. ؟👩🏻