🔴 فاصله ای به اندازه تار مو تا قاتل شدن 🔸️حمل چاقو، قمه و دیگر سلاح های سرد می تواند یک درگیری ساده و پیش پا افتاده را به قتل یا آسیب های شدید جسمی ختم کند. 🔹️ احتمالا در اطراف خود افرادی را مشاهده کرده اید که با کوچکترین عامل محرک عصبانی شده و با حالتی تهاجمی با طرف مقابل خود به نزاع می پردازند. به طور مثال در حین رانندگی، یک خودرو به دلایل مختلف اعم از حواس پرتی، عجله یا موضوعات مختلف دیگر به یکباره جلوی خودرو دیگری پیچیده و فرد با بوق زدن، راه ندادن در مراحل بعد سعی در متوقف کردن خودرو مورد نظر و درگیری با راننده آن نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است. 🔺️ متاسفانه یک عامل نگران کننده که می تواند آینده جوانان و نوجوانان ما را تحت تاثیر قرار دهد، تمایل آن ها برای حمل سلاح سرد مانند چاقو و قمه است، که در بسیاری از مواقع بدون اطلاع والدین و خانواده آن ها صورت می گیرد. 🔻جوانی که به جرم قتل دستگیر شده بود در بازجویی های های خود اظهار داشت کمی عصبی است و اصطلاحا "زود از کوره در می رود"، به خاطر همین بارها سابقه نزاع و درگیری فیزیکی با دیگران را داشته که غالبا این درگیری ها با افراد هم سن خود بوده، اما این بار نتیجه داستان خیلی متفاوتر است. 🔸️ اکنون در بیانات خود اظهار می کند که ای کاش اصلا چاقو نخریده بودم، ای کاش اصلا چاقو را با خودم نبرده بودم و کلی ای کاش دیگر که همه به گذشته اشاره داشته و دردی از او دوا نمی کند. 🔺️ او می گوید تازه به آن محل نقل مکان کرده و زیاد با همسایه ها آشنا نبودیم، طبق یک قاعده نانوشته، پسرهای جوان و نوجوان در برخورد اولیه برای آشنایی سعی در ابراز برتری خود نسبت به دیگری داشتند که گاها به نزاع و درگیری ختم می شد. 🔻تازه چاقو خریده بودم و آن اولین روزی بود که با خود چاقو به همراه داشتم، بیرون رفتم دوری زدم، در حال برگشتن به خانه بودن که بخاطر یک رفتار احمقانه "چشم به چشم" شدن با یکی از بچه های محل که آن زمان او را نمی شناختم با وی درگیر شدم، در حال بگو مگو و هول دادن همدیگر بودیم و الفاظی هم بینمان رد و بدل می شد، که یکی از جوانان همسایه که بزرگتر و تنومندتر از ما بود سر رسید. 🔺️ما را از هم جدا کرد به هر دو ما خرده گرفت که چرا با هم درگیر شده اید، چون مرا نمی شناخت با من کمی تندتر صحبت کرد، که تو در این محله چه میکنی و ...، من که حسابی عصبانی شده بودم مشت گره کرده ام را به سمت او پرتاب کردم، او با آرامش دست من را گرفت و به حرکتی سرم را پایین برد و شروع کرد به آرام کردن من، اما در همین حین من که مستأصل مانده بودم بلافاصله چاقو را از جیبم در آوردم و ضربه ای به ران پای او زده و از محل فرار کردم. 😔 طولی نکشید که ماموران به خانه ما آمده و من را دستگیر کردند، متاسفانه آن جوان در اثر خونریزی شدید فوت کرده بود و من به جرم قتل در حال انتقال به پلیس آگاهی بودم. اکنون من یک قاتل هستم..... •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 👇              ✈️کانال خبری مرق نیوز تلگرام               ✅https://t.me/maraghnews            📮کانال خبری مرق نیوز ایتا                   ✅https://eitaa.com/maraghnews