.
🩸
بانو سه ماه منتظر این دقیقهام ...
مشغول کارِ خانه شدی؟! خوش سلیقهام...
در نقلی آمده است:
در روز آخر عمر مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد خانه شدند؛
📋
فَرَآها قَد عَجَنَتْ عَجينًا لِلْخُبزَةِ و وَضَعَتْ طينًا في الماءِ لِتَغسِلَ بِهِ رُؤوسَ وَلَدَيها الحَسنِ و الحُسینِ و ثِيابَهُما.
▪️ناگهان دیدند که زهرای مرضیه سلاماللهعلیها از بستر به پا خاسته و خمیر برای پختن
نان درست کرده است و گِلی را فراهم آورده تا سر مطهر حسن و حسین علیهماالسلام و
لباس آن را بشوید.
🥀 امیرالمومنین علیهالسلام از دیدن این صحنه
متعجب شدند و فرمودند: من
ندیده بودم که در این ایام، بتوانی اینچنین کارِ خانه انجام دهی؟! چه اتفاقی افتاده است ای زهرای من؟!
📋
فَبَكتْ فاطمةُ عليهاالسّلام و تَحَدّرتْ عَبَراتُها عَلىٰ وَجَناتَها،
▪️در اینجا بود که زهرای مرضیه سلاماللهعلیها به
گریه افتادند و آنچنان اشک میریختند که بَر و روی آن حضرت،
خیس از اشک شد.
📋
و قالتْ لَهُ: هٰذا فِراقٌ بَيني و بَينَك
▪️سپس به مولا علی علیهالسلام فرمودند: دیگر وقت
فراق بین من و تو رسیده است.
🥀 امروز
نان درست میکنم و
لباسهای بچههایم را میشورم چون که فردا دیگر مشغول
غسل و دفن من هستی و من از آن ترس دارم که
حسنین و زینبین من، فردا
گرسنه بمانند و سر و صورتشان ، غبارآلود باشد.
🥀 باشنیدن این جملات ،
بغضِ مولا علی علیهالسلام شکست و شروع به
گریهکردن نمودند و فرمودند: من هنوز داغ پدرت را در سینه دارم؛ دیگر چگونه میتوانم
داغ تو را بر آن بیفزایم ؟!
🥀 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: صبر کن ای پسر عمو! همانگونه که بر داغ پدرم صبر کردهای!
📋
و هِيَ مَعَ ذلك تَبكي و تُغَسّلُ قَميصَ وَلَدَيها و تُمَشّطُ رَأسَيْهما
▪️زهرای مرضیه سلاماللهعلیها در حالی این سخنان را میفرمود که داشت
گریه میکرد و لباس های حسینین علیهماالسلام را میشُست و سر آنها را
شانه میزد.
📚وفاة فاطمة الزهرا علیهاالسلام،بحرانی،ص۱۲۳
🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات یزد
◉ @marasemat_yazd
#یزد #مراسمات_یزد #فاطمیه