خاطره ای از برادران شهید سرتیپ نیا به نقل از برادر رزمنده احمدیار سوری ✍ بنده احمدیار سوری عضو گردان عاشورا خاطراتی از شهید سرافراز فیروز سرتیپ نیا فرمانده گردان کمیل را جهت زنده نگه داشتن یاد و رشادتهای آن عزیز همیشه جاوید به قلم می نگارم. 🍀در اعزام های مکرر که با او داشتم روحیه شاد و شهادت طلبی در او بارز بود و اما در تاریخ ۶۵/۱۰/۴ به لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل به عنوان نیروی بسیجی به گردان کمیل به فرماندهی شهید فیروز سرتیپ نیا اعزام شدم. با توجه به لطفی که نسبت به حقیر داشتند به عنوان معاون گردان کمیل معرفی کردند. بعد از عملیات کربلای ۴ بنا به تصمیمات فرماندهی لشگر مقرر شد دو گردان شهدا به فرماندهی شهید سیدجواد میرشاکی و گردان کمیل به فرماندهی شهید فیروز سرتیپ نیا در محور شلمچه عملیات کربلای ۵ شرکت کنند. شب جمعه ۶۵/۱۰/۲۶ از خرمشهر به محل عملیات اعزام شدیم با توجه به توجیهات قبلی محور عملیات جزیره بوارین که بین اروند رود و نهر خین بود مشخص شده بعد از سه روز درگیری شدید خط تثبیت شد معاون اطلاعات لشگر شهید حاج کردی گفتند شما باید از خاکریز تا کنار اروند کانال بزنید تا بچه ها تمام حرکات شناورهای دشمن را زیر نظر داشته باشند. روز دوشنبه ۶۵/۱۰/۲۹ بعد از نماز و صبحانه تقریباً ساعت ۹ صبح بود که برای توجیه فرماندهان گروهان‌های گردان کمیل شهید فیروز سرتیپ نیا بوسیله بی سیم تماس گرفت تا در مقر گردان جهت انجام ماموریت محوله و توجیه نیروهای تحت امر در حالی که بی سیم در دست داشت درون سنگر شدیم دو طلبه ای که کنار ما بودند گفتند کی شهید شد وقتی نگاه کردم دیدم که با اصابت خمپاره به جلو سنگر تکه های ترکش جان مخلصین خدا را یکی پس از دیگری گرفت. 🌹 شهید حجت سرتیپ نیا سینه اش متلاشی شد و شهید شد. شهید مصطفی نوروزی تازه داماد، مداحی که با حجت همراهی می کرد و دعا می خواند ترکش به سرش خورد و صورت منورش را متلاشی کرد و سر از تن جدا شهید شد و شهید فیروز که ترکش ها به پاها و قسمت پایین شکمش خورده بود غرق در خون رو به من کرد و گفت کُلتم را پیدا کن، چند بار این جمله را تکرار کرد بعد او را به بیمارستان منتقل کردند. بعداً باخبر شدم که شدت جراحات آنقدر زیاد بوده که منجر به شهید شدن او شده بود. فکر نمی کردم او شهید شود. حقا که شهادت خلعتی آسمانی است که خدا به بندگان خوبش عطا می کند. 🌼از اخلاق های خوب او این بود که بسیجیان را خیلی دوست داشت. عاشق عملیات رزمی بود و اسلام را در سایه جهاد سربلند می دانست. با اینکه فرمانده گردان بود خودش اذان می گفت و بعضی اوقات مکبر می شد. قبل از شروع هر سخنی و سخنرانی جمله زیبای ایاک نعبد و ایاک نستعین می گفت. پشت کوله بارهای بسیجیان با دست خط زیبا جمله «قوّ علی خدمتک جوارحی» می نوشت. در روزهای آخر عملیات غذا کم می خورد (چرا که آب نبود و مسئله طهارت مشکل) سعی می کرد همیشه با وضو باشد، خوش رو و شاد بود و دیگران را مسرور می نمود. با انواع سلاحها آشنا بود و تیرانداز ماهری بود . همیشه به یاد خدا بود. 🗓 تاریخ شهادت : ۲۹ دی ماه ۱۳۶۵ ❤️ برای زندگینامه و تصاویر شهدا روی اسم آنها کلیک کنید : 1⃣ شهید فیروز سرتیپ نیا 2⃣ شهید حجت الله سرتیپ نیا 3⃣ شهید مصطفی نوروزیان 4⃣ شهید حسن گودرزی 📿 @mardane_khoda