رت امام به این موضوع نگاه می کردند . یعنی آقای ری شهری حکم حرام بودن فعالیت سیاسی برای وزارتی ها را داده بودند ؟ بله آقای ری شهری می گفتند کسانی که در وزارت اطلاعات هستند اگر بیرون فعالیت سیاسی بکنند حقوق شان حرام است . بر همین اساس در آن مقطعی که ایشان وزیر اطلاعات بودند نه به این موضوع فکر می کردند و نه اجازه فعالیت سیاسی را به کارمندان وزارت اطلاعات می دانند . اینها برای بعد از دوران وزارت اطلاعات است . با خروج آیت الله ری شهری شما هم از وزارت اطلاعات خارج شدید ؟ بله معاونت اقتصادی وزارت را بر عهده داشتید ؟ ما موظفیم که تشکیلات وزارت اطلاعات را در هیچ دوره یی او ندهیم و جزو تعهدات مان است طبیعی است که من درباره این چیز ها صحبت نکنم . جنابعالی همراه آیت الله ری شهری در تاسیس وزارت اطلاعات بودید ؟ بله در تاسیس وزارت اطلاعات با ایشان بودم . پیش از حضور در وزارت اطلاعات هم گویا در اطلاعات نخست ویزیری حضور داشتید . در دفتر معاونت انقلاب بودم که دفتر اطلاعات نخست وزیری هم یکی از شؤون آن بود که دفاتر مختلفی مانند دفتر کردستان و سیستان و بلوچستان هم داشت . یعنی در همان مقطع که آقای بهزاد نبوی و خسرو تهرانی در دفتر اطلاعات نخست وزیری حضور داشتند شما هم بودید ؟ آقای بهزاد نبوی حضور نداشتند آقای تهرانی بودند آقای حجاریان ؟ ایشان هم تشریف داشتند . با این تفاسیر که اگر چه همه شما را به عنوان یک مهره اقتصادی می شناسند اما سوابق تان بیشتر در حوزه فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی بوده است . کمیته مرکزی انقلاب اسلامی و کمیته استقبال از حضرت امام ورود به انقلاب است . سوابق قبل از انقلاب تان چیست؟ قبل از انقلاب که ما دانشجو بودیم و اصلا ورود به کار اجرایی نداشتیم . در دانشگاه کرمان الکترونیک می خواندم . با پیروزی انقلاب اسلامی به ترهان آمدم برای اینکه اهل تهران بودم . وقتی تهران آمدم کار سیاسی را آغاز کردم . قبل از انقلاب هم نقش داشتیم ؛ گروه های سیاسی تشکیل داده بودیم . کار انتشار اعلامیه های حضرت امام را برعهده داشتیم که در فروردین 57 منجر به دستگیری اعضای گروه شد که 4 نفر دستگیر شدند و بقیه اعضای گروه پراکنده شدند به هرجهت از جوانی به کارهای مربوط به انقلاب مشغول بودیم . البته یک از این سایت ها چند روز پیش خبری زده بود که فلانی برای انتخابات آمده است و گفته که من مرهون دو تا مساله هستم ؛ یکی بستگی با مهدوی کنی و دیگری فعالیت های امنیتی که نمی دانم این حرف را از کجا در آورده بود . مگر نسبت با آیت الله مهدوی کنی دارید ؟ بله نسبت داریم چه نسبتی؟ افتخار نسبت با ایشان را داریم . اینکه با حضور برادر و پدرتان در دانشگاه امام صادق مرتبط نیست ؟ خیر. پدرم که پیش از آیت الله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق حضور داشتند . آقای حسینی اخلاق در خانواده در آن مقطع مسوول تشکیل دانشگاه امام صادق شده بودند . بعد به دلایلی آقای حسینی کنار کشیدند و آیت الله مهدوی کنی آمدند که پدرم فعالیتش را در دانشگاه امام صادق ادامه دادند . البته پدرم از پیش از انقلاب با آيت الله مهدوی کنی ارتباط داشتند به هر حال مادر در خانواده یی بزرگ شدیم که مسائل سیاسی بسیار با اهمیت بوده است و اعلامیه های امام را از دوران بچگی دیده ایم و امروز وارد مسائل انقلاب نشده ایم . چه شد که وارد فعالیت های امنیتی شدید؟ اینطوری به موضوع نگاه نکنید . نگاه خوفناکی به فعالیت امنیتی ندارم . نه، می خواهم بگویم که مفهوم عام امنیت معجون با خیلی از این چیزهاست که می خواهم اینها را تشریح کنم . وقتی در کمیته استقبال فعالیت می کردم این کمیته معجونی از همه فعالیت ها بود. من چون ورزش رزمی می کردم به یک عده یی دفاع شخصی یاد می دادم . عضو گروع پذیرایی کمیته استقبال هم یودیم که شام و ناهار می دادیم . در دبیرستان علوی که شوهر خاله من ،‌آقای شایسته رییس این دبیرستان بودند و جلسات کمیته استقبال هم در دفتر ایشان برگزار می شد ؛ در آنجا همه نوع کاری بود بعد هم که کمیته مرکزی انقلاب تشکیل شد و آیت الله مهدوی کنی آمدند ، خدمت ایشان حاظر شدیم . در آن زمان هم وقتی هواپیمای شکاری می خواست بلند شود کمیته مرکزی باید تصمیم می گرفت و اجازه می داد و اگر قرار بود نفت توزیع شود ،‌تصمیمش با کمیته مرکزی بود . یعنی کمیته مرکزی خودش به نوعی دولت موقت بود ؟ دولت نبود اما عملا کار دولت را انجام می داد . در کمیته چه جایگاه و منصبی داشتید ؟ در کمیته مرکزی هم پست می دادم ، هم لیست حقوق می نوشتیم هم در واحد عملیات حضور داستم و با ماشین های گشتی عملیات می دادیم . یادم م یآید یکی از آقایان که الان هم مسوولیت بالایی دارندیک یک روز پشت فرمان نشسته بودند و من کنار دستش بودم که بلندگو را روشن کرد و فریاد زد که مدرم به باند فرودگاه تیر اندازی نکنید که هواپیما مهاجم خودی است . من هم به او گفتم آقا جان هواپیمای مهاجم