هدایت شده از خ. پاسندی
پست ویژه گروه روضه مادر 🏴 ویـژه‌ی ایـام فاطمیـة و شهادت حضرت فاطمة سـلام اللـه علیهـا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قسمت4⃣2⃣ مدینـة دوران بیماری منجر به ارتحال حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بلال هر روز اذان می‌گوید و سپـس معمولاً پیش پیامبر می‌آید و ایشان را خبر می‌کند روزی اذان صبح را گفته و نزد پیامبر می‌آید می‌بینـد پیامبـر بی‌حـال اسـت: ➖ یـا رسـول اللـه! وقت نماز صبح است رسول خدا(ص) می‌فرماید: ➖ فردی دیگر نماز بخواند من تواناییش را ندارم عایشـة فـوراً به بلال می‌گویـد: ➖ ابوبکر را خبر کنید! (پـدر عایشـة) حفصـة می‌گویـد: ➖ عمر را خبر کنید! (پـدر حفصـة) رسول خدا (ص) قبلاً بـه عمـر و ابوبکـر دستور داده همراه سپاه اسامه خارج شوند امـا از ایـن سخنـان متوجـة می‌شـود آن‌دو سرپیچی کرده و در مدینـة مانده‌انـد هـر کـدام از ایـن دو سعی دارند پدر خود را بـرای اقامـة نماز بفرستند با این‌که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنـوز در قیـد حیـات هستنـد و به خوبی فتنة را در می‌یابد به همین دلیل می‌فرماید: ➖ بـس کنیـد شما همانند زنانی هستید کـه یوسـف را به زندان فرستادند سپس دوباره علی (ع) و فضل بن عباس را فـرا می‌خوانـد و پـس از وضـو، بـا تکیـه بر آن‌هـا حرکـت می‌کنـد و از منزل دیوار به دیوار وارد مسجد می‌شود ابوبکر را می‌بیند که در محراب ایستاده پس خودش نزدیک محـراب رفتـه، با دست به ابوبکر اشاره می‌کند عقب برود ابوبکر پس می‌رود و رسول خدا صلی الله علیه و آله در محراب می‌ایستد (برخلاف ادعای اهل سنت پیامبر نماز را از همان جایی که ابوبکر قطع کرده، ادامه نمی‌دهد بلکه نماز را از اول شـروع می‌کنـد) پس از آن که رسول خدا نماز را به جای می‌آورد، بـه من‍ـزل رفتـه، بـه خاطر ناراحتی، خستگی و بیماری از حال می‌رود صدای گریه و زاری از جماعتی که به همراه ایشان داخل منزل شده‌اند، برمی‌خیزد پیامبـر (ص) وقتی کمـی بهتر می‌شود عده‌ای نافرمان را فرا می‌خواند و می‌پرسد: ➖ آیا به شما دستور ندادم هرچه زودتر همراه سپاه اسامـة حرکت کنید؟ چـرا از دستـورم سرپیچـی کرده‌ایـد؟ اولـی: ➖ من خارج شده بودم اما بازگشتم تا بار دیگر شمـا را ببینـم‼️ دومـی: ➖ ای رسول خدا، من خارج نشدم؛ زیرا دوست نـدارم حـال شمـا را از دیگـران بپرسـم‼️ پیامبـر صلـی اللـه علیـه و آلـه و سلـم سـه بـار بـا تأکیـد می‌فرمایـد: ➖ سپاه اسامه را روانه کنید بین اهل سنت مشهور است آن حضرت(ص) کسانی را که از دستورش سرپیچی کردند لعنـت می‌کنـد پیامبر(ص) مکثی می‌کند و لحظاتی بعد می‌فرماید: ➖ دوات و کتف شتـری (کاغذی) بیاورید و چیزی بنویسید که پس از آن هیچ‌گـاه گـم راه نشویـد! فـردی بر می‌خیـزد تـا دوات و کاغـذ بیـاورد پیامبر صلی الله علیه و آله دوبـاره از حـال مـی‌رود شخـص دوم بـا تحکـم بـه آن شخـص می‌گویـد: ➖ برگـرد! او هذیـان می‌گویـد‼️ قرآن برای ما کفایت می‌کند (بزرگ‌تریـن توهیـن به رسول خدا(ص)‼️ یعنـی عقـل کـل بشـر متصل به وحی، که خداوند در قرآن درباره‌اش می‌فرماید؛ صاحـب شمـا از روی هواوهوس سخن نمی‌گوید و حرفی نمی‌زند جز آنکه متصـل بـه وحـی باشـد) آن فـرد برمی‌گـردد بعضی از حاضران می‌گویند: ➖ انّا للّه و انا الیه راجعون ما بر خلاف دستور رسول خـدا عمـل کردیـم! بحث بین آوردن یا نیاوردن قلم و دوات بالا می‌گیرد پیامبـر (ص) می‌فرمایـد: ➖ برخیزیـد از پیـش‌م برویـد مشاجره در نزد من جائـز نیسـت همه می‌روند با توهین بزرگی که به پیامبر شده ایشان دیگر مکتوب‌ساختن آن‌چه را می‌خواسته بـه صـلاح نمی‌بینـد چرا که با توهینی که شده ممکـن اسـت بدخواهان مدعی شوند مکتوبات نیز هذیان بوده 🏴 ادامـة دارد ....