نقش صهیونیستها در قاچاق شیرخشک فاسد به ایران
منابع فراوانی واقعیتهای تلخ دوران سلطه اسرائیل بر ایران را بازگو میکنند، اما برای جلوگیری از این شبههافکنی که تدوینگران مآخذ نسبت به صهیونیستها موضع دارند، در این بخش صرفاً به منابع این جماعت استناد میشود.
برای نمونه میتوان به سودجویی فاجعهآمیز آنها در دوران پهلوی اشاره کرد که در چارچوب آن حتی به کودکان معصوم ایرانی نیز رحم نمیشد. واردات حجم انبوهی از شیرخشکهای تاریخمصرفگذشته به ایران از جمله جنایات صهیونیستها در این زمینه بود.
سفیر وقت اسرائیل در مقام پاسخگویی به اعتراضات مردم که بسیار کمرنگ در مطبوعات تحت کنترل ساواک منعکس میشود، مینویسد: «در دوره دیگری ستیز کیهان با یهودیان ایران و اسرائیل با چاپ نوشتههایی نادرست مبنی بر اینکه یک بازرگان یهودی شیرخشک فاسد وارد کرده و بسیاری از بچههای بیگناه کشور بیمار شدهاند، بالا گرفت. بهدنبال گسترش چنین گزارش نادرستی در رسانهای پرتیراژ، سران انجمن کلیمیان در سفارت اسرائیل در ایران گرد هم آمدند و درخواست چارهجویی و واکنشی شایسته کردند. در پی رایزنیهای پرجنجال بر آن شدیم تا نخستین گام زورآزمایی را با درخواست پس گرفتن آبونمانها از روزنامه کیهان برداریم و با ندادن آگهیهای بازرگانی به آن روزنامه تا دو ـ سه ماه آینده، نیروی خود را بیازماییم. با همین شیوه کوشیدیم به روزنامه اطلاعات که رقیب سرسخت کیهان بود میدانی تازه بدهیم». (یادنامه، کیست از شما از تمامی قوم او، مئیر عزری، ترجمه ابراهام حاخامی، سال 2000م، بیتالمقدس (اورشلیم) جلد اول، ص179)
عاقبت صهیونیستها با به میدان آوردن تمامی توانمندیهای خود، مصباحزاده ـ مدیر کیهان ـ را وادار به کنار گذاشتن عبدالرحمن فرامرزی ـ سردبیر روزنامه ـ که فرد مقتدر و بادانشی بود، میکنند.
توسل به حربه اقتصادی و سرکوب برای جلوگیری از انعکاس عملکرد غیرانسانی صهیونیستها در مطبوعات دوره پهلوی، خود گویاترین دلیل صحت مواضع عبدالرحمن فرامرزی بود والّا همگان بر این واقعیت واقفند که قدرت سیاسی و اقتصادی صهیونیستها در آن دوران بهحدی بود که اگر نشریهای حقایقی را درباره فعالیتهای آنان مینوشت تحت فشار شدید قرار میگرفت، چه رسد به اینکه موضوعی خلاف واقع را به آنها نسبت دهد.
از این گذشته، اگر خبررسانی روزنامه کیهان، در مورد تخلفات سودجویان صهیونیست عاری از حقیقت بود، سفیر این کشور (مئیر عزری) با طرح شکایت میتوانست بهسهولت این روزنامه را مورد پیگرد قرار دهد و از آن غرامت دریافت دارد؛ بنابراین توسل این جماعت به اهرمهای اقتصادی و ساختار خفقان و سرکوب (ساواک) نشان از آن دارد که هدف اصلی جلوگیری از نشر حقایق در جراید بوده است.
شکستن فرد قدرتمندی همچون عبدالرحمن فرامرزی بهلحاظ جایگاه ویژه و روزنامهنگاریاش و هم بهلحاظ سیاسی (نماینده مجلس) موجب میشد که دیگر جراید و اهل فرهنگ حساب کار خود را بکنند. اصولاً این روزنامهنگار با شأن و منزلت، مانعی بر سر راه آزادی عمل صهیونیستها بهحساب میآمد و قابل تطمیع نیز نبود.
عبدالرحمن فرامرزی که شخصیت کممانند دوران خفقان در مطبوعات کشور بود تلاش سفیر برای پذیرایی از وی در اسرائیل را ناکام میگذارد و همچنان گهگاه در مورد فجایعی که صهیونیستهای طماع در ایران میآفریدند اطلاعرسانی میکرد که عاقبت با فشارهای همهجانبه آنان این سردبیر پردانش حذف میشود.
خوشحالی صهیونیستها از به زیر کشیدن سردبیری که سفیر اسرائیل از مواجهه با معلومات گسترده وی خائف بود در این فراز بهخوبی روشن است: «همان روز کیهان بینالملل که بهزبان انگلیسی چاپ میشد با بهرهبرداری از گزارش رادیو اهواز نوشته دوپهلو در ستایش عبدالناصر چاپ کرد. برموشه (مأمور اطلاعاتی اسرائیل) کوشید پاکروان (رئیس ساواک) را به دوبارهخوانی آن نوشته فرا خواند، ولی با رفتن فرامرزی و جابهجا شدن سردبیری تازه در روزنامه کیهان داستان پایان یافت». (همان، ج1، ص206)