🔆 ✍ اصل تو از دریای وحدانیت است نه این جهان خاکی 🔹مرغی خانگی بر تخم‌های خویش خفته بود و با گرمای تن و مهر غریزی آنان را برای جوجه‌شدن آماده می‌ساخت. 🔸تا اینکه زمان خفتن پایان یافت. جوجه‌ها با کمک مادر از تخم بیرون آمدند. 🔹جوجه‌ای با شکلی نامتناسب با دیگر جوجه‌ها در بین آنان نمودار شد. مادر و جوجه‌ها او را از خود نمی‌دانستند. 🔸به هر حال مرغ، جوجه‌ها را با خود به گردش می‌برد و دانه‌چینی و حفظ جان می‌آموخت. آن‌ها را آب می‌رساند که اگر در آب روند غرق می‌شوند. 🔹اما یک روز مرغ و جوجه‌ها دیدند آن جوجه دیگر به آب رفته و شناکنان در جست‌وجوی طعمه برآمد. 🔸تازه فهمیدند که او از تخم مرغابی بوده و برای مرغابی، آب چون خشکی است و میل دریا غریزی و ذاتی مرغابی است. 🔹آدمی چون آن مرغابی است. اصلش از دریای وحدانیت است که مادر زمین او را پرورش جسمانی داده. 🔸او در این جهان خاکی مهمان است. مهمانی که به جانشینی، زمین و زمینیان را اداره کند. اصل او زمینی نیست و امیال زمینی فرعند نه اصل. 🆔 @Masaf