🔹 اولا من یک اعتراضی داشتم نسبت به کلمه اپوزیسیون. به نظرم اپوزیسیون یک بار ارزشی سیاسی دارد؛ اما اینها اصلاً در آن تراز نیستند و صرفاً یک مشت دلقک سیاسی هستند، حتی سیاسی هم نیستند. بلکه مزدورهایی هستند که در قالب اپوزیسیون این را دنبال میکنند که افکار عمومی را تحت تسلط خود قرار دهند و در چارچوب جنگ هیبریدی به عنوان ابزاری برای جنگ ترکیبی که جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی، جنگ سایبری و مسائل مختلف است، نقش ایفا کنند.
چهره هایی که در بنر این نشست، کنار هم گذاشته شده نشان میدهد، پازل این جنگ هیبردی تقریبا قطعات خود را پیدا کرده، گرچه اینها هیچ کدام نتوانستند به هم بپیوندند و تصویری از یک مخالف نظام جمهوری اسلامی را شکل دهند اما هر کدام از اینها یک وظیفه، ماموریت و تکلیفی دارند.
🔹سفر رضا پهلوی به اسرائیل هم در واقع تیر آخر یا به عبارتی میخ نهایی بر تابوت جنگ ترکیبی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بود. به قول عربها «الغریق یتشبث بکل حشیشٍ»، اسرائیلیها دیدند دیگر چیزی در دستشان ندارند، رفتند و آویزان این خس و خاشاک در اپوزیسیون شدند.
🔹اما سناریوی کلی آنها در مقابل انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر میرسد در چارچوب فشار حداکثری از بیرون و شورش از درون، برنامههایی را طراحی کرده و بر روی آن کار میکنند. با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران چه در داخل و چه در خارج ارتباط میگیرند و سازماندهی میکنند.
🔹مبنای فکری ما دکترین حضرت امام(ره) در خصوص مبارزه با صهیونسیت، استکبار ستیزی قرآن، اسلام و پیامبر در ارتباط با استکبار است که مصادیق آن را آمریکا، شیطان بزرگ میدانیم. بنابر سخنانی که حضرت امام گفتند و مقام معظم رهبری هم همان خط مشی و نقشه راه را دنبال میکنند و چارچوبهای تصمیمگیریهای ما بر مبانی آن محتواهایی است که به عنوان ارزشهای انقلاب اسلامی تولید شده و پای خود را روی همان به عنوان یک استوانه برای بحث قرار میدهیم.
🔹اگر بخواهیم اینها را ریشه یابی کنیم قطعا می رسیم به این نقطهای که اینها در مقابل اسلام قد علم کردند. این موضوع ریشه تاریخی دارد و در طول تاریخ چه صهیونیست مسیحی و چه صهیونیست یهودی به دنبال این بودند که با هم علیه مسئله انقلاب اسلامی و حرکتهای اسلامی ائتلاف کنند. این موضوع ریشه تاریخی دارد. قطعا آنها دنبال این هستند که نه انقلاب اسلامیای، نه مقاومتی، نه ایرانی و نه اسلامی را که حضرت امام(ره) تعریف کردند در دنیا وجود داشته باشد. آنها با خیلی از کشورهایی که اسلام آمریکایی دارند، رابطه شان خوب است و مشکلی ندارند اما با اسلام انقلابی مشکل دارند.
🔹هدف اصلی رژیم صهیونیستی در منطقه این است که هیچ گونه مقاومتی در مقابل اسرائیل وجود نداشته باشد. اسرائیل برای ادامه حیات خود به چند چیز نیاز دارد؛ اول ملتسازی است. جمع کردن افراد از سرتاسر دنیا برای اینکه بگوید من یک هویت ملی دارم که نتواست. الان تناقضهایی که در قومیتهای داخل رژیم صهیونیستی وجود دارد یکی یکی خودش را نشان میدهد. دیگری دولت سازی است، دولت سازی هم نتوانست، کند. هرسال دولتی به روی کار میآید اگر ائتلاف کرد، کرد. اگر نکرد، بلافاصله شکست میخورد. در یک دهه اخیر 4 تا 5 تا دولت در رژیم دیدیم.
🔹رژیم صهیونیستی دنبال این بود سرزمینی را برای خود به دست آورد. با جنگهایی که به راه انداخت و بی عرضگی سران برخی کشورهای عربی توانست در آن ابتدا بخش عمدهای از سرزمینهای فلسطین را اشغال کند. الان تا 97 درصد سرزمینهای اشغالی در اختیار رژیم صهیونیستی است اما باز هم نتوانست به آنچه در قالب از نیل تا فرات که در پرچم کشورش هم هست، دست پیدا کند. میگوید معتقد به مرزهای نرم است و مرز ثابت ندارد و با این گزارهها میخواهد یهودیان را در سراسر دنیا بسیج کند با این توجیه که ما یک سرزمین موعودی را از نیل تا فرات میخواهیم درست کنیم. قدرتش را نداشت و حالا هم که زیر گنبد آهنین مدفون شده است. یعنی الان در محاصره کامل مقاومت قرار دارد. چه در غزه، چه کرانه باختری و چه مرزهای جولان و یا نقاط مختلف دنیا. این وضعیت رژیم صهیونیستی از نظر کسب سرزمینی است که بخواهد روی آن پا بگذارد و بگوید من یک کشور هستم.