همچو تندبادی عزیزان عمر ما در گذر است هرکه آمد به جهان سوی فنا در سفر است بخدا آب بقا هم نشود مانع مرگ بشر هر ثانیه ازٔ عمر خودش در خطر است بی وفائی جهان بین گذری کن به مزار چه بسا مادری که بهر پسر نوحه گر است دل مده عالم بی مهر و وفا را تو بشر گرچه در ظاهر خود دلبر وهم عشوه گر است قصر خود را بروی سست زمین کردی بنا پیِ این کاخ تو لرزان چه سست در نظر است آن زمانی که اجل گیرد گریبان ترا ناله وآه وفغان بهر اجل بی اثر است چه بخواهی چه نخواهی تو بناچار روی منزل واقعی ات دان که جهان دگر است هست و محشور به جزا هرکه به اعمال خودش پس در آن صحنه گریزان ، پسر از پدر است هرکه پرونده اش از بار گنه سنگین است در هراس است ولی گریهٔ او بی اثر است آنکه بی شرم وحیا باشد ومنکر به معاد نالهٔ رب الرجعونی زلبانش به در است در جواب سخنش حق کند اینگونه خطاب کلّا ای مجرمِ خائن جای تو در سقر است ای خوشا آنکه سبک بار می کند عزم سفر اینچنین فرد عجب زیرک و هم با بصر است خوش بحال تو (صفا) که قلم از خیر زدی هر که بیراهه رود بهر خودش دردسر است 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2 📌