⭕️پست اینستاگرامی 💢کاش بی تابی های همان روزهای اول را داشتم ، اولین باری که دعوتم کردی ، نوجوانی که در جست و جوی کودکانه ی خویش ناگاه صدایت زد ... برایت عاشقانه از فراقت نوشت و بارها نامت را صدا زد ... بارها و بارها و بارها ، نمازت را با شوق به افق چشمانت اقامه کرد در همان ابتدا با تو این جملات را زمزمه کرد : ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده حالا همان نوجوان ، امروز قلبش کمتر برای تو می تپد دلش کمتر برای تو بی تابی می کند از بس رسوب گرفته و سخت شده ... کمتر بهانه ات را می گیرد از بس هوای شهر دنیایی اش کرده کاش روز تو نزدیک باشد کاش این روزهای تکرار گناه تمام شود همان نوجوان پر جنب و جوش امروز زخمی طعنه ها و دل خستگی های دنیایی هاست حالا در طوفان آخرالزمان جز ایستادن در راه تو چه می تواند انجام دهد؟ شاید این همان اضطرار باشد ... دستانش برای پیشکش کار و‌تلاش برای ظهورت خالی است ... دنیایی شده است همان نوجوانی که شیدا کرده ای این نوجوان قدیمی حالا در میان سیل چه کنم ها فقط دنبال دست پدرانه ی تو می گردد راستی ، مگر قرار نبود که جمعه ها به تو برسند؟ بیا و تمام کن این سیر بی نهایت را چهارشنبه ۲۳ بهمن ماه ۱۳۹۸ -مسجد مقدس جمکران - @masaf_raefipour2 @masaf_raefipour