🔰 روایت برادر شهید بیضایی از حضور شهید وسط معرکه ۸۸
🔺به بچه های بسیج خیلی اعتقاد داشت. در روزهای
#فتنه۸۸ یکبار درباره بچه های بسیج صحبت می کردیم؛ از بسیجی های اسلامشهری و اینکه چطور پای کار انقلاب اند کلی صحبت کرد و کلی از آنها تعریف و تمجید کرد. با همه جوّ سنگینی که آن روزها علیه بچه های بسیج وجود داشت، به شدت از تأثیر حضور بسیج در خاتمه دادن به غائله فتنه تعریف می کرد. این بچه ها را خیلی دوست داشت و با احترام از آنها یاد می کرد. خودش هم یکی از آنها بود
🔸محمودرضا بسیجیِ وسط معرکه بود. در ایام اغتشاشات خیابانهای تهران، کنار بچه های بسیج بود. کسی به او تکلیف نمی کرد که برود، اما موتور سیکلتش را بر می داشت و تنهایی می رفت. چند بار هم خودش را به خطر انداخته بود. یک بار خودش تعریف کرد که به خاطر ظاهر بسیجی اش، پشت چراغ قرمز، اراذل و اوباش هجوم آورده بودند که موتورش را زمین بزنند اما نتوانسته بودند
🔸آن روزها نگرانش می شدم. در یکی دو هفته اول بعد از انتخابات که خیابان انقلاب و آزادی و بعضی خیابانهای اطراف اغتشاش بود، یکبار با او تماس گرفتم و پرسیدم: «کجایی؟» گفت: «توی خیابان.» گفتم: «چه خبر است آنجا؟» گفت: «امن و امان.» گفتم: «این چیزهایی که من دارم توی اینترنت می بینم، آنقدرها هم امن و امان نیست!» گفت: «نگران نباش.» گفتم: «چرا؟» گفت: «بسیجی زیاد است.»
✍️از کتاب «تو شهید نمی شوی»
👉
instagram.com/p/BsAItgdnLpH
❇️شهید محمودرضا بیضایی، از شاگردان استاد حسن عباسی بود. روحش شاد🌹
@masaf_raefipour2