🔴ماجرای شفاعت حضرت زهرا از جوان فاسد🔴 يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت… شب عاشورا هرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند.نه نمازي، نه حسيني، هيچي....ميگفتم اينارو همش آخوندا از خودشون درآوردند، به ما چه ربطی داره اخه.ماشينو برداشتم برم يه گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، دخترخانم چادري داشت ميرفت حسينيه.خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم با به هر مکافاتي که بود،به بهونه ی ميرسونمت و این حرفا...ولی بردمش توي اون خانه ي مجردي....اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن.گفتم برو بابا ،من به امام حسين شما کار ندارم ؟ اين چیزا رو من قبول ندارم اصلا...توي گريه يه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم...گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جوانی کردن...بعد هم پاشدم که چادرشو از سرش بکشم ولی یهو دیدم دختره ....👇❌ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db 😭👆