💢 حضرت علی اکبر علیهالسلام
💠 مثل حیدر
🔸 به میدان مثل حیدر آمد و طوفان به راه انداخت
یکی بود و عجب ترسی به جان یک سپاه انداخت
🔹 به خود لرزید لشکر، یک قدم حتی عقبتر رفت
به خیل جمعیت وقتی که چرخید و نگاه انداخت
🔸 پیمبر صورت و سیرت، علیهیبت، حسنطینت
سران جنگ را هم اینچنین در اشتباه انداخت
🔹 کسی در پاسخ "هل من مبارز؟" نیست، حرکت کرد
خروشید و یکایک دست و پا در بین راه انداخت
🔸 به لشکر زد، رجز میخواند و میچرخید با شمشیر
صد و هشتاد سر را با کلاه و بی کلاه انداخت
🔹 چنان طوفان پاییزی که در جنگل به پا خیزد
سر و دست یلان خیرهسر را مثل کاه انداخت
🔸 کسی از روبرو با او نمیجنگید، یک نامرد
کمین از پشت کرد و نیزه بر پهلوی ماه انداخت
🔹 الهی بشکند دستی که از بالای زین او را
میان گرگهای زخمخورده بی پناه انداخت
🔸 هزاران تیغ بالا رفت، پایین رفت، بالا رفت...
تصور کن عجب جنگی علی اکبر به راه انداخت
🔹 پدر این صحنه را طاقت نمیآورد، زود آمد
علی را دید و خود را بر زمین از اسب، آه...
✍ شاعر: علی سلیمیان
⭕️ هرگونه بهرهبرداری از این شعر در موسیقی بدون اطلاع شاعر شرعاً حرام است
🎼 کانال واحد موسیقی مؤسسه مصاف
@masafmusic