🔺آغوشی از طعم خوش شکار لحظه‌ها 🍁با اینکه سن و سالی از حشمت آقا گذشته و در اوایل شصت سالگی‌ست؛ ولی دلش برای آغوش پسرش پدرام تنگ شده است. 🔺وقتی پدرام دست دراز می‌کند تا با پدر دست بدهد، حشمت آقا آرزو دارد پسرش نزدیک‌تر بیاید تا بوی عطر تن او را مثل بچگی‌هایش حس کند. 🔺دوست دارد در آغوش او فرو رود تا خستگی چندین ساله را از وجودش دور کند. ❌ولی افسوس که پدرام با وجود دو پسر و یک دختر، می‌خواهد حس بزرگ شدن و متفاوت بودن با گذشته را تجربه کند. 💥نکته طلایی: برخلاف آنچه که عموم مردم تصور می کنند که حضرت یوسف به پدرش احترام نگذاشت و از مرکب خود پیاده نشد، آیه‌ی قرآن به صراحت از احترام حضرت یوسف به پدر سخن گفته و می‌فرماید که در بيرون شهر مراسم استقبال از يعقوب بود و يوسف در آنجا خيمه زد. حال خوش یهویی: از همین لحظه بیا با خود کلنجار برویم و تابوی منیت را بشکنیم. اولین دیدار خود را در آغوش گرم پدر رها کنیم. ✨فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَي يُوسُفَ آوَي إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِينَ؛ و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را ‏(در آغوش گرفت ‏و) نزديك خود جاى داد و گفت: همگى وارد مصر شويد، كه ان شاءاللّه در امنيت خواهيد بود. 📖سوره یوسف، آیه ٩٩. 🆔 @tanha_rahe_narafte