بعد آن شب، بعد آن شب، بعد آن شب، بعد از ان... دست هایم در نبودت می‌کند تب! بعد از آن... لب به دندان می‌کشم از شرم و هی می‌خندم و... چون که لب را با لبانت، داغیِ لب... بعد از آن... هر زمان می‌بینمت قلبم میان سینه ام می‌شود هی تاپ و تاپش نا مرتب... بعد از آن دوست دارم باشی و لیوان چای و شعر نو تا بچسپد بوسه ی شعر مودب... بعد از آن... یا که باید دست هایت طی کند این پیرهن بعد آن شب، بعد آن شب، بعد آن شب، بعد از آن... @mashaar🌱