ما ملت عشقیم
از حادثهها تا که بگیرند خبرها
از پنجرهها باز برون آمده سرها
پیچیده به هر گوشه ولی باد مخالف
یعنی همه داغاند و دروغاند خبرها
آری همه سرشار دروغاند کلاغان
در شهر مه آلودۀ اما و اگرها
گفتند از آن آتش و خونها و نگفتند
در آتش آشوب از این خونِ جگرها
گفتند از آن جانی و جلاد و نگفتند
از این همه مجنونِ در آغوش خطرها
باید پس از این راز چنین معرکهها را
از تیغ بپرسیم نه از صبر سپرها
اینها همگی در پی نابودی مایند
این را «برسانند پدرها به پسرها»
با مکر زلیخایی این شهر بگویید
بر یوسف ما باز شود یکسره درها
ما ملت عشقیم که در بیعت عشقیم
با این همه عاشق چه کند خوف و خطرها!..
ای سرو سرافراز مبادا که بیفتی
هر چند که افتاده به جان تو تبرها
ای کوه، تو ای قلۀ بشکوه سعادت
داریم در این راه به سوی تو نظرها
✍🏻
#حسن_زرنقی
🏷
#حوادث_اخیر |
#شعر_پایداری
🇮🇷
@Shere_Enghelab