این بشر اینقدر مهربون بود که وقتی به خودم اومدم دیدم نماز صبحه و سید داره قدم میزنه خمپاره هاشون و کپسولهاشون قطع نمیشد ولی این طفلک گیج خواب بود و برای اینکه نخوابه داشت دولا دولا قدم میزد بادی به سروکله ش بخوره