وقتی یادم میاد چقدر اذیت شدی و چقدر زجر کشیدی ...
یخورده ارومتر میشم
ولی وقتی خنده هات رو میبینم
تازه مطمین میشم چرا تحمل کردی و هیچوقت هیچی نگفتی ...
میشناختمت
نترس و جسور ...
ولی سکوتت منافاتی داشت عجیب با خودت ...
اما چطوری ؟!
اما چجوری ؟!
پیامهات هر روز مرور میشن ...
اما رفیق
الان که میخندی ٬ یادت نره دلتنگی هامون رو
راستی رضا ٬ دلم عجیب تنگته...
چیز جدیدی نیست
اما برام روز به روز بیشتر نمود پیدا میکنه نبودنت ...