مرتضی بیشتر بابایی بود و به لحاظ کارش از پدرش راهنمایی می‌گرفت👌. در کل تودار بود و کار‌هایی که می‌دانست از لحاظ احساسی من را ناراحت می‌کند به من نمی‌گفت. بیشتر اوقات به من زنگ می‌زد یا پیام می‌داد «مامان ناراحت نیستی»، «زیاد فکر نکن☺️» به این صورت دائم به فکر سلامتی من بود. مرتضی خیلی بچه شوخ طبعی بود و همه را شاد نگه می‌داشت. در بیشتر مسافرت‌ها با من بود. الان دیگر سفر رفتن بدون مرتضی برایم معنا ندارد😞. همیشه می‌گفت: «چشم‌تان به دهان باشد☝️. باید در مسیر ولایت باشیم تا به سعادت برسیم و از مسیر حق منحرف نشویم.» شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی🌹 مشق عشق دمشق